رفتی و دنیامو ، بهم زدی راحت
بی رحمی با دلم ، عادت شده واست
این بی تفاوتیت ، با حال و روز من
عذاب من شده ، کاشکی بهت بگن
(( چند سالی میشه که ، از رفتنت گذشت
چشمام خیره موند ، به راه بی برگشت
چنتا خزونه که ، تو رفتی و هستم
من از همین روزا ، از بودنم خستم ))
**********
دریا شدم شاید ، تو قایقم باشی
من عاشقت شدم ، که عاشقم باشی
اما تو برعکسه ، حرفات و قولاتی
من مات چشماتم ، عجب مجازاتی
(( چند سالی میشه که ، از رفتنت گذشت
چشمام خیره موند ، به راه بی برگشت
چنتا خزونه که ، تو رفتی و هستم
من از همین روزا ، از بودنم خستم ))
عرفان حیدری