با اینکه نمیخواستم تا بعد کنکور پستی بزارم، اما در پی ماجرای دیشب در خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تصمیم گرفتم یک متن اعتراضی پست کنم.
واژه اعتراضی را بولد کردم که باز افرادی تهمت خودتخریبی و بی بصیرتی بهم نزنند، گویی معنی اعتراض عوض شده، اگه اول تعریف و تمجید نکنی بعد خیلی ریز اعتراض میشد کینه شخصی، خواهشمندم که در این پست بگذارید معنی کلماتم دست خودم باشد.
میخواهم حرف هایم را با یک سوال شروع کنم "تا کی؟"
مسمومیت هایی که شروع شده و چند زمانی است که دست از سرمان بر نمیدارد، دیشب در خوابگاه دختران باز این اتفاق افتاد و منم به انجا رفتم -در چشمان همه ترس بود- ترس از اتفاق و کسانی که انهارا بازخواست میکردند، دو نفری نفسشان گرفته بود و راهی بیمارستان شدند.
اما من یک سوال دارم اینکه تا کی ادامه دارد؟
از قم به بوشهر و تهران و اصفهان، شهر بعدی کجاست؟ نمیدانم
مسئول عزیز این موضوع را هم میخواهی گردن اعتراضات بندازی؟
دبیر ریاضی تعریف میکرد که در مدرسه ای درس میدادم که چند حافظی حضور داشتند،پرسیدم: این همه سال قران خواندید چه چیزی ازش یاد گرفتید؟
یک نفر از انها جواب داد: یاد گرفتم که فاصله حرف تا عمل بسیار است
اقای رئیسی گفتید اینترنت هارا قوی میکنیم قطع کردید، گفتید دلار را کنترل میکنیم بالا رفت، گفتید خانه میسازیم که نیست، گفتید شغل ایجاد میکنیم که نکردید، من یک سوال دارم تا کی تاوان وعده های شمارا مردم بدهند؟
هر رئیس جمهوری با وعده های صد من یه غاز میاید، اما کدامتان عمل کردید؟
اقای اژه ای هم که نشسته و تهدید میکند، واقعا خسته نباشید.
به لطف اموزش و پرورش دانش اموزان اسم مدرسه میاد استرس تمام وجوشان را میگیرد، با این اتفاقات هم که چیزی نگویم بهتر است، بعد دوست عزیزی میگوید: این ها خیلی هایش توهم است، این ها بو های عادی است.
دوست عزیز شما اگر از هر بویی تنگی نفس و سردرد میگیرید پیشنهاد میکنم به یک پزشک مراجعه کنید چون طبیعی نیست.جان بچه ها بازیچه نیست که هنوز تعطیل نمیکنید، وقتی چند نفری مردند میخواهید در جلوی تلویزیون و گوشی هایتان اشک تمساح بریزید؟