ویرگول
ورودثبت نام
ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

آفرودیت الهه عشق و زیبایی

ایوان دوم/ اسطوره شناسی/ حسین علی‌بابایی، ورودی 96 مهندسی دریا دانشگاه صنعتی شریف


پدرکشی، فرزندکشی، قدرت­‌خواهی، حسادت، دسیسه و جنگ بر سر زنان. همهء این­ها از مضامین اصلی داستان های اساطیر یونان می‌­باشد. اساطیری که با شخصیت های پیچیده و نمادین خود چنان ماجراهای شگفت انگیزی را از سر گذراندند که تا به امروز مورد توجه طیف وسیعی از انسان­ها قرار دارند. این شخصیت­ها بارها مورد تقلید هنرمندان و تحلیل روانکاوان قرار گرفتند. یکی از این شخصیت­ها آفرودیت می‌­باشد.

زمانی‌که گایا (مادر زمین) پیش‌بینی نابودی همسرش، اورانوس، را به دست یکی از فرزندانش می­‌کرد خود متوجه نبود که با این حرف خود آغازگر چه فاجعه­‌ای خواهد بود. اورانوس تنفر شدیدی نسبت به فرزندانش پیدا کرد. آن­ها را ابتدا اسیر می‌کرد، و سپس جلوی چشم گایا زنده­‌ زنده آن‌­ها را می‌­بلعید. گایا که بارها شاهد این صحنه بود دلش به درد آمد. و بر خلاف علاقه شدیدی که به همسرش داشت نقشه‌ای شیطانی کشید. او جسمی سخت را پدید آورد و از آن داسی ساخت. سپس همه فرزندانش را دور خودش جمع کرد و به آن­ها گفت:(( همه ی شما از علاقه من نسبت به خودتان و پدرتان آگاهید. او قساوت را به نهایت خود رسانده و برای زنده ماندنش دست به کشتار خواهران و رادرانتان زده. و من از یکی از شماها میخواهم که به این جنایات پایان دهد. کدوم یک از شما شجاعت کافی برای انجام این کار را دارد؟)).

پس از اتمام سخنان گایا، کرونوس که کوچکترین فرزند بود از میان جمعیت برخاست و به نزد گایا رفت. داس را از او گرفت. کرونوس تا شب منتظر ماند. هنگامی‌­که شب فرا رسید، اورانوس سرشار از خشم و نفرت بر زمین خفت. کرونوس بالای سر پدرش رفت. با دست چپ بیضه­‌های پدرش را گرفت و با داسی که در دست راست داشت، بیضه­هایش را برید.آن­ها را به پشت سر خود پرتاب کرد .بخشی از بیضه در خشکی و بخش دیگر آن طبق روایات هزیود در آب افتاد. از خون های جاری در آب، آفرودیت پدید آمد..

آفرودیت، الهه‌­ی عشق و زیبایی در یونان باستان، زیباترین الهه در میان خدایان دوازده­‌گانه کوه المپ می­‌باشد. او از کی­سرا(Cythra) قبرس کنونی، سوار بر گوش‌­ماهی به سمت یونان رفت. آفرودیت متشکل از آفروس، به معنی کف و ریته، به معنی خارج شده می­باشد. زیبایی بسیار زیاد آفرودیت باعث ایجاد ترس در زئوس شد. زیرا او می­‌ترسید که خدایان برای ازدواج با او با یکدیگر به نزاع بپردازند. به همین خاطر او به هفایستوس (الهه‌­ی صنعتگری) قول ازدواج با آفرودیت را داد.

هفایستوس صنعتگری بی­‌همتا بود. برخلاف مهارتش در صنعتگری و خلق آثار بسیار زیبا، چهره ی بسیار زشتی داشت و هنگام راه رفتن لنگ میزد. اما برخلاف او، آرس (الهه‌­ی جنگ) بسیار خوش‌­قیافه و خوش‌­بنیه بود. آرس و آفرودیت بعد از اولین ملاقات به یکدیگر دل بستند و بعد از آن با یکدیگر به طور پنهانی رابطه برقرار کردند. مکان ملاقات و عشق­بازی آن­ها قصر هفایستوس بود. همانطور که گفته شد آفرودیت بسیار زیبا بود. از این رو عده زیادی به وی حسادت می‌­کردند. یک روز که آن­ها در حال عشق‌­بازی با یکدیگر بودند خورشید آن­ها را دید و از سر حسادت ماجرا را برای هفایستوس تعریف کرد. هفایستوس از شنیدن خبر بسیار خشمگین شد و دست به ساخت یک تور حیرت­‌انگیز زد. توری که به نازکی تار عنکبوت و به محکمی آهن بود و چشم غیر مسلح قادر به دیدن آن نبود. هفایستوس قبل از سفر خود به لمنوس، این تور را در اطراف تخت آفرودیت نصب کرد. آفرودیت از غیبت هفایستوس بسیار خوشحال شد و به آرس خبر داد. آرس از موقعیت پیش آمده استفاده کرد و سریعا به نزد آفرودیت در قصر شتافت. آفرودیت به محض دیدن آرس او را محکم به آغوش کشید و غرق بوسه کرد. اما این خوشحالی زمان زیادی نداشت زیرا توری که هفایستوس در اطراف تخت تعبیه کرده بود در اطراف آنها فرود آمد و چنان آن­ها را در خود گرفت که آنها قادر به حرکت نبودند. اینبار نیز خورشید به هفایستوس اطلاع داد. او شتابان به خانه بازگشت و از تماشای صحنه بسیار خشمگین شد. او از همه خدایان خواست که بیایند و این زوج بی شرم را تماشا کنند. هفایستوس از خدایان خواستار مجازات برای آن دو شد. آن­ها پیشنهاد کردند که آرس باید جریمه ای که زناکاران به شوهران می­پردازند را به هفایستوس بپردازد. آرس پیشنهاد را پذیرفت ولی هفایستوس به آرس اطمینان نداشت. یکی از خدایان آنچه را که آرس قبول کرده بود بپردازد تضمین کرد. هفایستوس تضمین او را پذیرفت و آن­ها را آزاد کرد. این زوج با دلی شکسته و در اوج بدنامی از آنجا گریختند و هریک به گوشه‌ای پناه بردند. آرس به تراس رفت و آفرودیت هم آشفته، به پافوس، پناهگاه خود در قبرس بازگشت. در آنجا سه الهه که با یکدیگر خواهر بودند او را به حمام بردند، بر تنش روغن مالیدند و لباس­‌های زیبا بر تن او کردند. به طوری‌که بار دیگر زیبا و دلربا شد.

https://instagram.com/eyvan.magazine?igshid=1cwdfsg1lz63f

آفرودیت در طول زندگی خود با مردان متعددی رابطه داشت. بیشتر آن­ها جزء خدایان و عده کمی نیز از انسان­‌ها بودند. از هرکدام از آن­ها صاحب فرزندانی هم شد. او به خاطر زیبایی خود، حسادت زنان زیادی را بر می­‌انگیخت. به­‌طوری‌که وقتی مهمانی برگزار می­‌شد،زنان در دل خود دعا می‌کردند که او در مهمانی حضور نیابد. زیرا وقتی او وارد هر مهمانی می‌­شد نگاه همه مردان را به سمت خود جذب میکرد. او متوجه نگاه‌های اطراف خود می‌شود. او دارای حجب و حیایی نهفته است اما خودش را از نگاه ها پنهان نمی‌کند و با لبخند محسور کننده و تمسخر آمیزی که برلب دارد، همچنان به راه خود ادامه میدهد. همه مردان در دل خود آرزو می‌کنند که ای­کاش لحظه‌ای از زنان زشت خود فاصله می‌گرفتند و بوسه ای از وی طلب می‌کردند.

داشتن روابط متعدد آفرودیت شاید این تفکر را به ذهن ما بیاورد که وی مورد سوءاستفاده مرد‌ها قرار می‌­گرفته است. در صورتی‌ ­که قضیه خلاف این­ موضوع است و آفرودیت خود نیز از داشتن روابط متعدد لذت می­‌برد. او برخلاف بسیاری از زنان با قدرت عشق می‌­ورزد، نه از سر نیاز. او مردان را به خاطر قدرت مالی و یا جنگاوری شان نمی‌خواست. او به دنبال مردان بود تا بتواند روحش را با آن­ها پیوند بدهد. و حاصل این پیوند روح، چیزی است که اورا به نهایت لذت می­‌رساند. لذتی که فراتر از لذت یک رابطه ی معمولی است و اگر کسی طالب آنست باید همچون آفرودیت خطر‌پذیر و تنوع‌طلب باشد و بدن هیچ هراسی وارد رابطه شود. او لذت رابطه را فقط و فقط برای خودش نگه نمی‌­دارد و بوسیله ی شور و سر­زندگی آن را به فراتر از مرز های یونان می‌برد. او با این سخاوت خود، عشاق دیگری از جمله کودکان برای خودش جمع می‌­کند و از بودن در کنار آن­ها جنس دیگری از عشق و لذت را تجربه می‌کند. .



اسطوره شناسیآفرودیتالهه عشق و زیبایییونان باستانافسانه
صاحب امتیاز: کانون شعر و ادب دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید