ایوان دوم/ اسطوره شناسی/ حسین علیبابایی، ورودی 96 مهندسی دریا دانشگاه صنعتی شریف
پدرکشی، فرزندکشی، قدرتخواهی، حسادت، دسیسه و جنگ بر سر زنان. همهء اینها از مضامین اصلی داستان های اساطیر یونان میباشد. اساطیری که با شخصیت های پیچیده و نمادین خود چنان ماجراهای شگفت انگیزی را از سر گذراندند که تا به امروز مورد توجه طیف وسیعی از انسانها قرار دارند. این شخصیتها بارها مورد تقلید هنرمندان و تحلیل روانکاوان قرار گرفتند. یکی از این شخصیتها آفرودیت میباشد.
زمانیکه گایا (مادر زمین) پیشبینی نابودی همسرش، اورانوس، را به دست یکی از فرزندانش میکرد خود متوجه نبود که با این حرف خود آغازگر چه فاجعهای خواهد بود. اورانوس تنفر شدیدی نسبت به فرزندانش پیدا کرد. آنها را ابتدا اسیر میکرد، و سپس جلوی چشم گایا زنده زنده آنها را میبلعید. گایا که بارها شاهد این صحنه بود دلش به درد آمد. و بر خلاف علاقه شدیدی که به همسرش داشت نقشهای شیطانی کشید. او جسمی سخت را پدید آورد و از آن داسی ساخت. سپس همه فرزندانش را دور خودش جمع کرد و به آنها گفت:(( همه ی شما از علاقه من نسبت به خودتان و پدرتان آگاهید. او قساوت را به نهایت خود رسانده و برای زنده ماندنش دست به کشتار خواهران و رادرانتان زده. و من از یکی از شماها میخواهم که به این جنایات پایان دهد. کدوم یک از شما شجاعت کافی برای انجام این کار را دارد؟)).
پس از اتمام سخنان گایا، کرونوس که کوچکترین فرزند بود از میان جمعیت برخاست و به نزد گایا رفت. داس را از او گرفت. کرونوس تا شب منتظر ماند. هنگامیکه شب فرا رسید، اورانوس سرشار از خشم و نفرت بر زمین خفت. کرونوس بالای سر پدرش رفت. با دست چپ بیضههای پدرش را گرفت و با داسی که در دست راست داشت، بیضههایش را برید.آنها را به پشت سر خود پرتاب کرد .بخشی از بیضه در خشکی و بخش دیگر آن طبق روایات هزیود در آب افتاد. از خون های جاری در آب، آفرودیت پدید آمد..
آفرودیت، الههی عشق و زیبایی در یونان باستان، زیباترین الهه در میان خدایان دوازدهگانه کوه المپ میباشد. او از کیسرا(Cythra) قبرس کنونی، سوار بر گوشماهی به سمت یونان رفت. آفرودیت متشکل از آفروس، به معنی کف و ریته، به معنی خارج شده میباشد. زیبایی بسیار زیاد آفرودیت باعث ایجاد ترس در زئوس شد. زیرا او میترسید که خدایان برای ازدواج با او با یکدیگر به نزاع بپردازند. به همین خاطر او به هفایستوس (الههی صنعتگری) قول ازدواج با آفرودیت را داد.
هفایستوس صنعتگری بیهمتا بود. برخلاف مهارتش در صنعتگری و خلق آثار بسیار زیبا، چهره ی بسیار زشتی داشت و هنگام راه رفتن لنگ میزد. اما برخلاف او، آرس (الههی جنگ) بسیار خوشقیافه و خوشبنیه بود. آرس و آفرودیت بعد از اولین ملاقات به یکدیگر دل بستند و بعد از آن با یکدیگر به طور پنهانی رابطه برقرار کردند. مکان ملاقات و عشقبازی آنها قصر هفایستوس بود. همانطور که گفته شد آفرودیت بسیار زیبا بود. از این رو عده زیادی به وی حسادت میکردند. یک روز که آنها در حال عشقبازی با یکدیگر بودند خورشید آنها را دید و از سر حسادت ماجرا را برای هفایستوس تعریف کرد. هفایستوس از شنیدن خبر بسیار خشمگین شد و دست به ساخت یک تور حیرتانگیز زد. توری که به نازکی تار عنکبوت و به محکمی آهن بود و چشم غیر مسلح قادر به دیدن آن نبود. هفایستوس قبل از سفر خود به لمنوس، این تور را در اطراف تخت آفرودیت نصب کرد. آفرودیت از غیبت هفایستوس بسیار خوشحال شد و به آرس خبر داد. آرس از موقعیت پیش آمده استفاده کرد و سریعا به نزد آفرودیت در قصر شتافت. آفرودیت به محض دیدن آرس او را محکم به آغوش کشید و غرق بوسه کرد. اما این خوشحالی زمان زیادی نداشت زیرا توری که هفایستوس در اطراف تخت تعبیه کرده بود در اطراف آنها فرود آمد و چنان آنها را در خود گرفت که آنها قادر به حرکت نبودند. اینبار نیز خورشید به هفایستوس اطلاع داد. او شتابان به خانه بازگشت و از تماشای صحنه بسیار خشمگین شد. او از همه خدایان خواست که بیایند و این زوج بی شرم را تماشا کنند. هفایستوس از خدایان خواستار مجازات برای آن دو شد. آنها پیشنهاد کردند که آرس باید جریمه ای که زناکاران به شوهران میپردازند را به هفایستوس بپردازد. آرس پیشنهاد را پذیرفت ولی هفایستوس به آرس اطمینان نداشت. یکی از خدایان آنچه را که آرس قبول کرده بود بپردازد تضمین کرد. هفایستوس تضمین او را پذیرفت و آنها را آزاد کرد. این زوج با دلی شکسته و در اوج بدنامی از آنجا گریختند و هریک به گوشهای پناه بردند. آرس به تراس رفت و آفرودیت هم آشفته، به پافوس، پناهگاه خود در قبرس بازگشت. در آنجا سه الهه که با یکدیگر خواهر بودند او را به حمام بردند، بر تنش روغن مالیدند و لباسهای زیبا بر تن او کردند. به طوریکه بار دیگر زیبا و دلربا شد.
آفرودیت در طول زندگی خود با مردان متعددی رابطه داشت. بیشتر آنها جزء خدایان و عده کمی نیز از انسانها بودند. از هرکدام از آنها صاحب فرزندانی هم شد. او به خاطر زیبایی خود، حسادت زنان زیادی را بر میانگیخت. بهطوریکه وقتی مهمانی برگزار میشد،زنان در دل خود دعا میکردند که او در مهمانی حضور نیابد. زیرا وقتی او وارد هر مهمانی میشد نگاه همه مردان را به سمت خود جذب میکرد. او متوجه نگاههای اطراف خود میشود. او دارای حجب و حیایی نهفته است اما خودش را از نگاه ها پنهان نمیکند و با لبخند محسور کننده و تمسخر آمیزی که برلب دارد، همچنان به راه خود ادامه میدهد. همه مردان در دل خود آرزو میکنند که ایکاش لحظهای از زنان زشت خود فاصله میگرفتند و بوسه ای از وی طلب میکردند.
داشتن روابط متعدد آفرودیت شاید این تفکر را به ذهن ما بیاورد که وی مورد سوءاستفاده مردها قرار میگرفته است. در صورتی که قضیه خلاف این موضوع است و آفرودیت خود نیز از داشتن روابط متعدد لذت میبرد. او برخلاف بسیاری از زنان با قدرت عشق میورزد، نه از سر نیاز. او مردان را به خاطر قدرت مالی و یا جنگاوری شان نمیخواست. او به دنبال مردان بود تا بتواند روحش را با آنها پیوند بدهد. و حاصل این پیوند روح، چیزی است که اورا به نهایت لذت میرساند. لذتی که فراتر از لذت یک رابطه ی معمولی است و اگر کسی طالب آنست باید همچون آفرودیت خطرپذیر و تنوعطلب باشد و بدن هیچ هراسی وارد رابطه شود. او لذت رابطه را فقط و فقط برای خودش نگه نمیدارد و بوسیله ی شور و سرزندگی آن را به فراتر از مرز های یونان میبرد. او با این سخاوت خود، عشاق دیگری از جمله کودکان برای خودش جمع میکند و از بودن در کنار آنها جنس دیگری از عشق و لذت را تجربه میکند. .