ایوان چهارم/ پاییز 98/ پریا کمانی ورودی 95 مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف/ نقد ادبی/ مکاتب ادبی
این مطلب تلاشی است برای تغییر نقطۀ تمرکز از پیرامون به مفهوم که امید میرود به زودی پایهای برای ارایۀ تعریف و تحریر مانیفیستی برای ادبیات علمی-تخیلی، فانتزی، وحشت و کارآگاهی فراهم کند که بر روی هم (در ترجمه ای که هنوز هم چندان رسا نیست) ادبیات گمانه زن نامیده میشوند.
در نگارش این سخن کوتاه، هدف بر این بود که مسئله از دیدی روشنگرانه مورد بررسی قرار گیرد و بتوان از روی مثال و از راه تجرید مصداق به قاعده نزدیک شد. این مختصر مدعی ارایۀ تعریف و سنجۀ تشخیص نیست؛ تنها کند و کاوی است در ماهیّت آنچه میتواند گمانهزن خوانده شود.
یکی از بزرگترین موارد اختلاف در بین کسانی که در زمینۀ مباحث نظری علمی-تخیلی و فانتزی در زبان فارسی فعال بوده اند و دغدغۀ شناخت آن را داشته اند، مسئلۀ تعریف و تشخیص حوزه بوده و هست.
حوزۀ ادبیات گمانهزن نیز همچنان محو باقی مانده و تلفیق ژانری در سی- چهل سال تاریخ اخیر ادبیات جهان، این امر را مشکلتر از آنچه که بود، کرده است. بگذارید تعریف «دانشنامۀ هنر و ادبیات گمانهزن»(1) از ادبیات گمانهزن را با هم ببینیم:
«ادبیات گمانهزن برگردانی از عبارتSpeculative fiction است.»
ادبیات گمانهزن با این قرارداد، عنوانی کلی برای سبکها و زیر سبکهایی است که دنیایی متفاوت با دنیای واقعی را تصویر میکنند. به طور کلی با این تعریف ادبیات گمانهزن سبکهای علمی-تخیلی، فانتزی و وحشت و زیر سبکهای آنها را در بر میگیرد. عبارت اصلی (و برگردان آن با بسامدی کمتر) در نقد ادبی محققانه برای توصیف این ژانرها به کار میرود. همچنین خوانندگان، نویسندگان و ویراستاران هم به همین معنی از آنها استفاده میکنند. گاهی از عبارت «ادبیات ژانری» برای اشاره به این دسته استفاده میشود. در مقابل، «ادبیات جریان اصلی» قرار میگیرد که از مولفههای شناسانندۀ این ژانرها و سبکها و زیر سبکهای آنها خالی است.
خلاصه این شد که ادبیات گمانهزن گونهای کلی است که هر اثر علمی-تخیلی، فانتزی و نیز وحشت در آن جای میگیرد. تعریف گونه هم وابسته به سه تعریف دیگر شد. بگذارید برای نمونه، تعریف علمی-تخیلی را هم ببینیم:
علمی-تخیلی ژانری است که در آن به بررسی تأثیر نظرات علمی و پیشرفت علم و فنآوری، طرح نظریههای علمی ثابت نشده و ارائۀ پیشبینیهایی از آینده و پیشرفت آتی علم و فناوری در قالب داستان و نیز داستان سرایی دربارۀ حیات فرازمینی و موجودات بیگانه پرداخته میشود.
گاهی موضوع خود علم است و گاهی هم علم بستری است که فضایی تازه ایجاد میکند و گاهی هم علم چاشنیای است که اثر را شاخص میکند.
اثر علمی-تخیلی اثری است که در صورت حذف علم از آن، ساختار آن از هم بپاشد.
اما شاید پرطرفدارترین آنها تعریفی باشد که در ابتدا ارائه شد.
ابهامی که وجود دارد مربوط به زمانی است که عنصر خیال چنان با توجیههای علمی در هم میآمیزد که جدا کردن آن ممکن نیست و ماهیّت علمی بودن اثر زیر سوال میرود. در اثر علمی-تخیلی، نویسنده فکر خود را رها میکند تا به آینده برود و آنچه را در اثر پیشرفت علمی امکانپذیر شده است به تصویر بکشد. در اثر علمی-تخیلی نویسنده تمایلات و آرزوهای انسانها را بیان میکند.
داستانهای علمی-تخیلی از آنجا که میباید برای هر انحراف از واقعیت توجیه ارایه دهند، نیازمند زیرساختی منطقی هستند که در آن بستر بتوان به همۀ پرسشهای خواننده پاسخ داد. حتی اگر در خود داستان به آن پاسخ اشاره نشده باشد. از همین زاویه میتوان نتیجه گرفت روایت علمی-تخیلی در فضاسازی و پرداخت چنان عمل میکند که قوانین شناخته شدۀ جهان دستکاری نشوند؛ و تنها با افزودن قانون تصویرسازی خود را از دامنه واقعیت متمایز میکند. اگرچه ممکن است این ترفند شناسایی با بررسی مثالهای مختلف و به خصوص بررسی آنها به ترتیب زمانی، با هر چه نزدیکتر شدن به دوران معاصر ناکارآمد بنماید، اما آن را به منزلۀ سکو و مدلی اولیه برای رسیدن به شاخصی بهتر در نظر میگیریم.
در مورد فانتزی چنین میخوانیم:
فانتزی (Fantasy) ژانری در هنر است که جادو و دیگر اَشکال فراطبیعی را به عنوان عنصر اولیۀ طرح و توطئه، درونمایه یا فضای داستان استفاده میکند. این ژانر معمولاً توسط نگاه، حس و درونمایۀ وسیع از کار اشخاص، از ژانرهای علمی-تخیلی و وحشت متمایز میشود، هر چند که این سه ژانر نقاط مشترک بسیاری با هم دارند و مجموعاً ادبیات گمانهزن شناخته میشوند.
ویژگی اصلی فانتزی، دارا بودن عناصر خیالی (فانتزی) در فضایی خودمنسجم است، فضایی که منطق و قوانین خاص خود را دارد که متفاوت با منطق عادی است و داستان، آن قوانین را نمیشکند. در این ساختار هر مکانی برای عناصر فانتزی ممکن است: شاید این مکان مخفی باشد یا در جهان ظاهراً واقعی ما رخنه کرده باشد یا شاید کاملاً در دنیایی خیالی رخ دهد. در هر اثری عناصر نه فقط باید از قوانین پیروی کنند، بلکه به دلیل انسجام طرح داستان باید شامل محدودیتهایی باشند تا به قهرمانان و تبهکاران داستان اجازه بدهند با هم بجنگند. عناصر جادویی نباید بیقید و بند استفاده شوند چرا که ساختار داستان از بین میرود.
روایت ادبیات گمانهزن، مانند روایت جریان اصلی در ادبیات چیزی جز ایجاد تصویری از دنیای واقعی نیست که به اقتضای محدودیتهای روایت، نسبت به دنیای واقعی ناقص است. زیرا هیچ روایت، تصویری، نگاشت و مدلی نمیتواند تمامی واقعیت منبع را در خود داشته باشد. در این صورت حاصل روایت، تصویرسازی، نگاشت یا مدلسازی که روایتش همان داستان گمانهزن است، یعنی آنچه فنتستیک (Fantastic) نامیده میشود، نسبت به واقعیت دارای شکاف است. به این معنی که اگر داستان، روایت یا هر یک از دیگر عناصر داستان را در کنار واقعیت متناظر بگذاریم، حفرههایی در بافت تصویر به چشم خواهد آمد و تفاوتها در همین فواصل واقعیت در فنتستیک خود را نشان خواهند داد.
فنتستیک نوعی وانمایی (Simulation)، تصور (Imagination) یا نگاشت از واقعیت است که به واسطۀ التزامهایی چند از وانمایی، تصور یا نگاشت به معنای عام آن قابل تفکیک و تمییز است. وانمود فنتستیک هرگز حفرههای امر واقعی را پنهان نمیدارد و به عبارتی دارای حفره و شکافت است.
در نهایت و بعد از تفصیل این مقدمات و تعریفات، میتوانیم ادبیات گمانه زنی را بدین صورت شرح دهیم:
ادبیات گمانهزن (Speculative Fiction) که برخی آن را نمودِ ادبی امر فنتستیک (Fantastic) میدانند، زیرمجموعهای است از ادبیات ژانری یا آثار ادبی و اقتباسهای آن که ادبیات علمی-تخیلی (Science-Fiction)، فانتزی (Fantasy)، وحشت (Horror) و کارآگاهی (Detective) را شامل میشود.
و یا: ادبیات گمانهزن عنوان جمع برای داستانهایی است که به سبکی متفاوت با دنیای واقعی شکل میگیرند. عنصر اصلی تمام سبکها و زیر سبکهایی که در زیر مجموعۀ این شاخۀ ادبی قرار میگیرند «دگرگونی» (otherness) میباشد؛ به گونهای که داستان، بستری متفاوت و برگرفته از تخیل آدمی را دارا باشد، نه این که حوادث داستان آمیزهای از تخیل و حقایق باشد. به عبارت دیگر به شکلی تصویر نشده باشد که بتوان عناصر تخیل را از آن زدود و آن را در سبکهای دیگر پیاده کرد.
پاورقی:
1- wiki.fantasy.ir
منابع:
1- آکادمی فانتزی، رسانۀ گروه ادبیات گمانه زن