ویرگول
ورودثبت نام
ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
ایوان؛ فصل‌نامۀ متن و داستان
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

رمانتیسم در ادبیات

ویکتور هوگو، 1885_1802، نویسنده و شاعر فرانسوی پیرو سبک رمانتیسم
ویکتور هوگو، 1885_1802، نویسنده و شاعر فرانسوی پیرو سبک رمانتیسم


ایوان دوم/ مکتب‌شناسی/ پریا کمانی ورودی 95 مهندسی و علم مواد دانشگاه صنعتی شریف

رمانتیسم ، نهضتی فلسفی و ادبی است که از اواخر قرن هجدهم در کشور های انگلستان، آلمان، شمال اروپا و فرانسه پدید آمد. این نهضت با دوره پیش رمانتیک یا عصر احساسی گری آغاز شد. پیش رمانتیک به دوره ای گفته می شود که در آن تمایلات عاطفی وارد ادبیات شده و در آثار نویسندگان خودی نشان داده است ولی نویسندگان این احساسات جدید را اغلب در همان قالب های کهن به خوانندگان عرضه کرده اند و به فرمول گذشتگان پایبند بودند. دوره رمانتیسم وقتی شروع می شود که نویسندگان خوش قریحه و جسور طرز بیان جدیدی برای احساسات خود ابداع می کنند.

اصطلاح رمانتیسم برگرفته از کلمه رمانس (Romance) است. این کلمه در قرون وسطی به زبان های محلی مشتق از زبان لاتین که در کشورهای مختلف اروپا متداول بود، اطلاق می شد. داستان هایی که در این زبان ها نوشته یا از زبان لاتین ترجمه می‌شد، رمانس نامیده می شد و به طور کلی این کلمه به معنی ادبیات ملی یا ادبیات توده مردم به کار می رفت. در آغاز، کلمه رمانتیک از طرف طرفداران مکتب کلاسیک برای مسخره (و مترادف با معنی نخستین آن یعنی خیال انگیز و افسانه ای) به نویسندگان جدید اطلاق می شد. کلمه رمانتیسم طی نیمه اول قرن نوزدهم به عنوان برچسبی بر جریانی ادبی به کار می رفت که سعی داشت ادبیات جدیدی را احیا کند که مغایر با قوانین کلاسیک بود. قوانینی که به تقلید و پیروی از قدما هنوز هم در آن زمان لازم الاجرا و متداول بودند. به همین دلیل به این مکتب، مکتب ضد کلاسیک نیز گفته می شود. از جمله تضاد های بین کلاسیسم و رمانتیسم می توان به این اشاره کرد که کلاسیک ها آرمانگرا بودند، یعنی تنها جنبه های زیبایی را در هنر بیان می کردند ولی رمانتیک ها، واقعگرا هستند. به عقیده آنان، حقایق چه خوب چه بد باید بیان شود.

رمانتیسم که از اواخر قرن هجدهم در انگلستان به وجود آمده بود، بعدا به آلمان رفت و پس از مدتی وارد فرانسه و ایتالیا و اسپانیا گردید و تا سال 1850 بر ادبیات اروپا حاکم بود.

آثار ادبی و هنری نیمه اول قرن نوزدهم فرانسه جریانی فرهنگی را نشان می دهد که مکتب «رمانتیسم» نامیده می شود. شاتو بریان و مادام دواتسال با ترجمه آثار نویسندگان و شعرای انگلیسی و آلمانی، مکتب رمانتیسم را به فرانسه وارد و معرفی کردند. در واقع رمانتیسم فرانسه تحت تأثیر رمانتیسم انگلستان و آلمان به وجود آمد ولی با وجود این، در فرانسه به صورت مکتبی وسیع و منسجم درآمد چنان که به تدریج ادبیات اروپا تحت تأثیر رمانتیک فرانسه قرار گرفت. در فرانسه این مکتب بین سال های 1800 تا 1850 جریان داشت. حدود سال 1824، نودیه نویسندگان جوان رمانتیک را در گروهی به نام سناکل به دور هم جمع کرد. از سال 1827، هوگو سرپرستی این گروه را به عهده گرفت و به این ترتیب به عنوان سردسته و رهبر رمانتیک ها برگزیده شد. بعد از سال 1830، رمانتیک ها به دو دسته محافظه کار و آزادی خواه تقسیم شدند. به تدریج اختلاف و غرض ورزی های نویسندگان با یکدیگر و روی آوردن آنان به سیاست و عقاید باعث شد که در نیمه دوم قرن نوزده کم کم چراغ این مکتب بی فروغ شود.

همانطور که می‌دانیم ایجاد هر مکتبی باز می‌گردد به مسائل اجتماعی-سیاسی-اقتصادی و فرهنگ آن جامعه. علت ایجاد مکتب رمانتیک نیز باز میگردد به فساد اخلاقی و ملی طبقه اشراف و اصیل زادگانی که رفته رفته قدرت و اعتبار خود را از دست می‌دادند. در این دوره با بروز فرهنگستان‌های متعدد و افزون شدن روزنامه‌ها، مردم احساس کردند که باید در مورد مسائل مختلف زندگی به بحث و مجادله بپردازند. نویسندگانی که از رعایت چند اصل ثابت و خشک خسته شده بودند به سوی بیان درونیات فردی روی آوردند چرا که معتقد بودند ادبیات نباید قاعده‌ای باشد که عشق و علاقه را محدود کند. همچنین در این دوره فلاسفه‌ای چون مونتسکیو و ولتر پیدا میشوند و آثاری از قبیل« روح القوانین» و « نامه‌های فلسفی» به وجود می‌آورند که در پایه گذاری و ایجاد مکتب رمانتیک بی‌تاثیر نیستند.

اصول مکتب رمانتیک

«اگر بخواهیم هنگام معرفی این مکتب قواعد و اصول ثابتی برای آن بیان کنیم مسلما دچار اشکال خواهیم شد؛ زیرا رمانتیسم برخلاف کلاسیسیزم مکتب بسیار پیچیده و آشفته ای است ... رمانتیک ها اغلب درباره مکتب خود آرای متفاوت و بعضا مغایری دارند و اصولی که آنها را باهم پیوند می‌دهد اغلب نامفهوم است.»1

با همه این احوال از میان عقاید متنوع ومختلف و گاه متضاد رمانتیک ها می توان اصول اساسی زیر را به عنوان تعدادی از مهم ترین اصول مکتب رمانتیک معرفی کرد:

1. هیجان و احساس:

«نویسندگانی که در پایان قرن نوزدهم ظهور کردند بر این باور بودند که آن چه در رمانس روی می دهد، صرفا غیر واقعی یا تصنعی نیست بلکه نیروی احساسی از دست رفته یا سرکوب شده را بیان می‌کند که آنان در صدد آزاد ساختن آن بودند.»2

از نظر رمانتیک‌ها احساس، نوعی اخلاق است. چنانکه به عقیده برخی از آنان چون روسو«عقل، انسان را به سوی خودپرستی می‌کشاند ولی نتیجه پیروی از احساسات، تقوا و فضیلت است.»

2. توجه به طبیعت بشری:

«به اعتقاد هنرمندان این مکتب، بشر تنها در موقعیت های طبیعی خصایص بشری خود را حفظ می‌کند و تمدن و اجتماع، مایه فساد روح طبیعی بشر می‌شود. از این رو وقتی می‌خواهند از دیگران حرف بزنند موضوعات و قهرمانان خود را از میان مردم ساده‌دل انتخاب می‌کنند زیرا از نظر آن ها نیروهای طبیعی این نوع افراد بر اثر تماس با اجتماع فاسد نشده و دست نخورده و سالم مانده است.»3

3. گریز از اجتماع و دعوت به سیاحت:

اگر رمانتیسم را از یک سو نوعی گریز و فرار از اجتماع و انتقاد از روزگار بدانیم از دیگر سو باید آن را نوعی دعوت به سیر و سیاحت در دنیای اطراف - به ویژه شرق- دانست. هنرمند رمانتیسم از اجتماعی که آن را نسبت به خود بیگانه و ظالم می‌داند، می‌گریزد.

4. آزادی:

شعار اصلی پیشوایان رمانتیسم آزادی از قید و بند های جامعه بود . آنها می‌کوشیدند تا نه تنها انسان را از همه امور اجتماعی آزاد کنند بلکه ادبیات را نیز از قید هرگونه پیام و هدف آزاد بدانند.

بزرگان مکتب رمانتیک

رمانتیسم و اندیشه های مرتبط با آن بیش از هرکس مدیون دوتن از بزرگان آلمانی است؛ یوهان گوتفرید هردر و امانوئل کانت.

در کنار این دو باید از روسو نام برد، کسی که بسیاری از صاحب نظران او را پدر رمانتیسم و بانی مکتب نامیده‌اند.4

سروالتر اسکات و جین آستین نویسندگان این مکتب در انگلستان هستند. نهضت رمانتیسم از انگلستان وارد آلمان شد. برادران شلگل به نام های فریدریش فون شلگل و آگوست ویلهلم شلگل بنیان گذاران این مکتب در آلمان شمرده می‌شوند.

رمانتیسم در فرانسه به دلیل ریشه داشتن کلاسیسیزم نسبتا دیرتر  از سایر کشورها امکان بروز یافت اما شدیدترین جنجال‌ها و جدال‌ها بین این دو مکتب در این کشور به وقوع پیوست. لامارتین، ویکتور هوگو، شاتو بریان، آلفرد دو موسه و ژرژ ساند نمایندگان این مکتب در فرانسه شمرده می شوند.

در روسیه الکساندر پوشکین و لرمانتف و در لهستان، آرام میتسکیویچ و در مجارستان شاندر پتوفی از شاعران این مکتب به حساب می‌آیند.5

علاوه بر این‌ها در سایر کشورهای اروپایی نیز رمانتیسم رشد و رواج داشته است که از ذکر نویسندگان آن کشور‌ها در می گذریم.

نفوذ اندیشه‌های رمانتیستی که نشانگر تغییر نگرش جامعه اروپایی بوده است، زمینه ساز شکل‌گیری و پویایی و تجدید حیات حیرت انگیز در آثار ادبی خلاق اروپا گردید. جذابیت‌های این مکتب بسیاری را به دنبال خود کشاند اما افراط و زیاده روی در اصول فکری، پراکندگی جغرافیایی و پریشانی نظری نظریه پردازان و پیروان این مکتب زمینه افول آن را در اوایل قرن نوزدهم ایجاد نمود به گونه ای که به تدریج جای خود را به اندیشه های رئالیستی سپرد. با  همه این احوال گاه و بیگاه فروغ دوباره توجه به رمانتیسم را در برخی از مکاتب بعدی به ویژه سورئالیسم و سمبولیسم می‌توان مشاهده کرد.•


پاورقی:

1. مکتب های ادبی، رضا سیّد حسینی، ص178

2. رمانس، پیشین، ص 162

3. واژه نامه هنر شاعری، ص 114

4. سیر رمانتیسم در اروپا، مسعود جعفری، ص 121

5. واژه نامه هنر شاعری ، ص 115.ی و رسانه ایران

منابع

1.رمانتیسیسم چیست؟، دکتر سید علی قاسم زاده www.ircsm.ir

2.شروع مکتب رمانتیسم در ادبیات، مریم کریمی http://arthamadan.ir

3. مکتب رمانتیسم به زبان ساده، فرحناز علیزاده، مجله ادبی هیچستان

https://instagram.com/eyvan.magazine?igshid=1cwdfsg1lz63f
رمانتیسمادبیاتمکتب شناسیمکاتب ادبیویکتور هوگو
صاحب امتیاز: کانون شعر و ادب دانشگاه صنعتی شریف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید