ایوان چهارم/ پاییز 98/ امید ظریفی ورودی 96 فیزیک دانشگاه صنعتی شریف/ ناداستان
انسان از زمان پیدایشش تا به حالا، همیشه میلی درونی به جابهجاشدن داشته. میلی که قبل از شکلگیری نخستین سکونتگاههای دائم، بهمنظور رفع نیازهای اولیهای مانند خوراک و سرپناهِ موقت بوده و بعد از شکلگیری آنها نیز بیشتر بهخاطر تجارت و دادوستد. با دید انسان امروزی، احتمالاً کلمۀ «سفر» معنی خود را بعد از شکلگیری نخستین سکونتگاهها پیدا میکند؛ زیرا ما سفر را پدیدهای جدای از زندگی روزمره میدانیم، حال آنکه قبل از شکلگیری نخستین سکونتگاهها انسانها بهطور دائم در حال حرکت از سرزمینی به سرزمینی دیگر بودهاند و این جابهجایی جزئی اصلی از زندگی آنها شمرده میشده.
یکی از کارهای باارزشی که ملتها را با فرهنگها و چگونگی زیست و زندگانی یکدیگر آشنا میکند نگارش «سفرنامه» است. از روزگاران کهن، شناسایی نقاط مختلف جهان مورد توجه دانشمندان بوده و این اشتیاق آنها را به دانستن جغرافیای هر سرزمین نشان میدهد. بهویژه در ادوار پیشین که مردم از وضع زندگانی و محل نشو و نمای یکدیگر آگاهی چندانی نداشتند، نیاز و حس کنجکاوی بیشتری آنها را وادار میکرد که مدتی از عمر خود را صرف شناسایی بخشهای مختلف کرۀ زمین بنمایند تا از احوال و رفتار یکدیگر آگاهی یابند. جای شگفتی است که نبودن وسایل کافی و لازم، هیچگاه مانع پیشرفت این موضوع نگردیدهاست و همواره کسانی به نام جهانگرد، عمر و سرمایۀ خود را برای شناسایی سرزمینهای مختلف صرف کردهاند. با این که پیروزی در این راه تنها نصيب اشخاص معدودی میگشت، ولی با این همه بسیارند کسانی که به سودای تجارت یا سیاحت و یا بهمنظور اجرای کلام ربانی و آشنایی با فرهنگ ملتهای دیگر پای در رکاب سفر نهادهاند.
همانطور که گفتهشد، در ابتدا انسانها سکونتگاههای خود را بهمنظور دادوستد ترک میکردند؛ اما با گذشت زمان، میل به شناختن بقیۀ نقاط جهان، متفکرین و دانشمندانِ هر دوره را به ترک محل زندگی خود و سیر روی کرۀ زمین کشاند. گروهی برآناند که نخستین پیشگامان نهضت اکتشافهای جغرافیایی رومیان بودهاند، که از میان آنها نامدارانی چون بلیناس و بطلمیوس برخاستهاند. پس از ظهور اسلام نیز -با توجه به تشویقی که این دین در اینباره دارد- افراد زیادی مانند ابومشعر بلخی، المقدسی و شریف ادریسی و بعدتر دانشمندان و بزرگان دیگری همانند ابوریحان، ناصر خسرو و ابنبطوطه نیز به این مهم همت گماشتند.
ناصرخسرو قبادیانی، شاعر و نویسندۀ بلندآوازۀ ایران، معاصر سلطان سنجر سلجوقی که به سال 481 ه.ق. در درۀ یمگان چشم از جهان فرو پوشیده، سفر هفتسالۀ خود را از سال ۴۳۷ ه.ق. به قصد حجاز آغاز کرد. او تا شمال آفریقا را شهربهشهر پیمود و دیدار عبرتآموز خود را به رشتۀ تحریر درآورد و در سال ۴۴۴ هم به ایران بازگشت. سفرنامۀ او ارمغان این سفر ممتد و حاوی اطلاعات دقیق و ارزشمند جغرافیایی و تاریخی و بیان عادتها و آداب ممالک و نواحی مختلفی است که این حکیم ایرانی در دورۀ قرون وسطی از خود به یادگار گذاشتهاست. از این رو، میتوان ناصرخسرو را پیشگام همۀ سیاحان و سیاحتنامهنویسان ایرانی بهحساب آورد.
از دوران صفویه اما، یادداشتها و وقایعنویسیها تحت تأثیر سفرنامهنویسان خارجی که به ایران سفر میکردند، دگرگون شد. برخورد نزدیک با اروپاییان که بسیاریشان برای طراحی و تحقیق در هنر و معماری و بررسی اوضاع و احوال ایرانیان، به سفرهای پرمخاطره میرفتند، نگاه نویسندگان و وقایعنگاران و حتی شعرا و دیگر هنرمندان را به سفر تغییر داد و سفرنامهنویسی را تبدیل به سنتی جدی کرد؛ سنت و عادت مطلوبی که در دورۀ قاجار به اوج خود رسید و سفرنامهنویسی یا به اصطلاح آن روزگار روزنامهنویسی، سبک و شیوۀ نگارش خاص خود را در ادبیات فارسی بهدست آورد.
با فاصلهگرفتن از دوران صفویه، سفرنامهها در قالب و موضوع تنوع پیدا کردند: گزارش سفرهای خارجی، سفرهای داخلی، سفر به عتبات عالیات شامل کربلا، نجف، کاظمین و سامرا و بالاخره گزارش سفر حج. البته تعداد گزارشها و سفرنامههای حج و پس از آن عتبات عالیات نسبت به دستههای دیگر بسیار بیشتر است. سفر به حج و عتبات سفری پرزحمت و خطرناک بود که معمولاً نزدیک به یک سال طول میکشید و آنچهدر این سفرنامهها نوشته میشد، دایرةالمعارفی بود از تجربههای گرانبها برای خوانندگان و مسافران و منبع باارزشی برای مورخان و جغرافیدانان و جامعهشناسان آینده. رواج سفرنامهنویسی در دوران قاجار به حدی رسید که شخص ناصرالدینشاه نیز شرح بسیاری از سفرهای خود را بهصورت مکتوب درآورد.
جای بسی خوشحالی است که نشر نوپای اطراف، در مدت کوتاه فعالیت خود، اهمیت بسیاری به بررسی و انتشار سفرنامههای دوران قاجار دادهاست. مجموعۀ پنججلدی «تماشای شهر» که هر جلد آن مربوط به یکی از شهرهای پاریس، استانبول، لندن، پترزبورگ و بمبئی است، از سفرنامههای کوتاه افراد مختلف به این شهرها تشکیل شدهاست. این نشر مجموعۀ در حال تکمیل دیگری بهنام «سفرنامههای قدیمی زنان» نیز دارد که تا کنون سه جلد از آن منتشر شدهاست. هر یک از سه جلد این مجموعه سفرنامۀ کامل یکی از زنان دورۀ قاجار به مکه و عتبات عالیات است. نخستین نکتهای که از خواندن این سفرنامهها دستگیر انسان میشود، دقت و ریزبینی خارقالعادۀ نگارندگان آنها در بسط و شرح جزئیات اتفاقاتی است که به چشم کمتر مردی میآید.
پر واضح است که در دوران معاصر بهواسطۀ راحتترشدنِ مسافرت، افراد بیشتری به سفر و در طول آن به نوشتن سفرنامه روی آورند. جلال آلاحمد را میتوان از مهمترین سفرنامهنویسان معاصر دانست. از مهمترین و شناختهشدهترین سفرنامههای او میتوان به «خسی در میقات» که شرح سفر حج اوست و «تاتنشینهای بلوک زهرا» که شرح سفر او به شهرستان بوئینزهرا در کودکی است، اشارهکرد. محمدعلی اسلامی ندوشن را نیز بهواسطههای کتابهای «در کشور شوراها» (سفرنامۀ اتحاد جماهیر شوروی) و «کارنامۀ سفر چین» میتوان از سفرنامهنویسان تأثیرگذار معاصر دانست.
در سالهای اخیر، نویسندگان جوانتر نیز نوشتنِ سفرنامه را ادامه دادهاند و آثار مطلوبی را به نگارش درآوردهاند. از مهمترین این افراد میتوان به رضا امیرخانی اشاره کرد که گزارش سفر چندروزۀ خود به کشور افغانستان را در کتابی بهنام «جانستان کابلستان» منتشر کرده. از دیگر افراد جوان و شناختهشدۀ این حوزه میتوان به منصور ضابطیان اشاره کرد. سفر برای ضابطیان، مانند اکسیژن است برای انسان. او تا کنون هفت کتاب در مورد سفرهای خود منتشر کردهاست. آخرینِ آنها که «بیزمستان» نام دارد و به تازگی منتشر شدهاست، شرح سفر وی به کشورهای تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان است.
منابع:
1. مقالۀ «جهانگردی و سفرنامهنویسی در اسلام و ایران»، نوشتۀ دکتر محمدعلی مؤذنی، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
2. مقدمۀ کتاب «سه روز به آخر دریا»، نازیلا ناظمی، نشر اطراف