ایوان پنجم/ زمستان 98/ ادبیات ملل/ معرفی نویسنده/ رکسانا خباززاده مقدم ورودی 98 مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف
«...در عصر هواپیما، میتوانید پرواز کنید
چند متر بالای سر قربانی
و از شرش خلاص شوید
با فشار یک شاسی...»
جنگ جهانی اول. رنج. سردرگمی. خشم.
آندره برتون. دانشجوی پزشکی و روانشناس جوانی بود که علاقۀ زیادی به نوشتههای فروید و بیماریهای روانی داشت. تحصیلاتش هنگام فرستاده شدن به جنگ جهانی اول ناتمام ماند. ملاقاتش با ژاک واشه که مخالف سنتهای هنری بود و آنها را تحقیر میکرد، تاثیر عمیقی بر او گذاشت. خشم ناشی از رویداد دردناک و خشنی مانند جنگ جهانی اول و ناامیدی، اضطراب و هرج و مرج ناشی از خرابیها موجب تولد مکاتب پوچگرایی مانند دادائیسم شد. دادائیسم طغیانی ضد هنر، اخلاق، اجتماع و حتی خودش بود که میخواست ادبیات و هنر را از چنگ عقل و زبان و منطق بیرون بکشد. هنرمندان و نویسندههای جوان بسیاری پس از جنگ به این جنبش پیوستند. آندره برتون هم در سال 1916 عضو یک گروه دادائیست در پاریس شد. اما وقتی در سال 1919 به همراه لویی آراگون(Louis Aragon) و فیلیپ سوپو(Philippe Soupault) مجلۀ Littératureرا بنیان گذاشت، آهسته آهسته ایدههای این گروه از دادائیستها فاصله گرفت تا این که در سال 1924 کاملاً از آنها جدا شدند. ملاقات با فروید در سال 1921، برتون را با مفهوم ناخودآگاه آشنا کرد.
«انسان موجود خیالبافی است.»
فروید میگوید بخش بزرگی از ذهن ما را ناخودآگاه تشکیل میدهد و مهمترین اتفاقاتی که در ذهن و روان ما اتفاق میافتند برگرفته از آن است. فروید، ناخودآگاه را به عنوان مخزنی برای افکار و ایدههای از لحاظ اجتماعی پذیرفته نشده ، آرزوها، امیال، خاطرات و احساسات دردناکی میدانست که مدام توسط خودآگاه به عقب رانده میشوند. یکی از جاهایی که ناخودآگاه خودش را بیپرده نمایان میکند، رؤیاست.
«...آندره برتون...بنیانگذار سوررئالیسم...غالباً تمام لباسهایش سبز رنگ است، پیپ سبز رنگی به دست دارد و آگاهی عمیقی از روانشناسی فرویدی دارد...»
برتون معتقد بود تا آن زمان در ادبیات، هنر و زندگی روزمره نقش رؤیا نادیده گرفته شده و توسط منطق سرکوب شده است. اما منطق صرفاً به مسائل دست دوم میپردازد و فقط از سود و تجربیات کمک میگیرد. قابل قبول نیست که به رؤیا، این فعالیت مهم روحی این همه بیتوجهی شده باشد زیرا مجموع لحظاتی که در خواب و رؤیا سپری میشود، از لحظات بیداری کمتر نیست. برتون مفهوم سوررئالیسم را به عنوان فلسفهای مطرح کرد که رؤیا و واقعیت که در ظاهر بسیار متفاوت هستند را در واقعیتی دیگر، به عبارتی یک فراواقعیت میگنجاند. سوررئالیسم، خودکاری روان، رها از بند منطق، اخلاق و زیبایی شناسی است.
در سال 1920، برتون با همکاری سوپو کتاب میدانهای مغناطیسی را نوشت که اولین نمونهْ ادبی است که در آن از روش نوشتار خودکار استفاده شده. هدف برتون از ابداع این روش کنترل و به عقب راندن خودآگاه بود تا به ناخودآگاه آزادی خلق اثر را بدهد. چهار سال بعد، اولین مانیفست سوررئالیسم منتشر شد و نویسندگان و هنرمندان متعددی از جمله سالوادور دالی به این جنبش پیوستند.
از 1920 تا 1940، برتون اشعار و رمانهای سیاسی و فلسفی متعددی نوشت. نادیا(1928)، مهمترین اثرش، ملاقات برتون با زنی مرموز و دیوانه را به تصویر میکشد و رویدادهای روزمره را با خارقالعاده در هم میتند. از کتابهای دیگر برتون میتوان به تصور بیکران و عشق دیوانهوار اشاره کرد که در آنها بیش از پیش برای از بین بردن مرز میان واقعیت و خیال تلاش کرد.
پس از عضویت برتون و برخی دیگر از سوررئالیستها در حزب کمونیست، فعالیتهای جنبش سیاسیتر شد. مانیفست دوم سوررئالیسم که در سال 1930 منتشر شد، به نقش آن در سیاست پرداخت. در سال 1935 برتون از حزب کمونیست خارج شد اما به ایدههای مارکس متعهد ماند. طی اشغال فرانسه توسط آلمان در جنگ جهانی دوم، برتون به ایالات متحده گریخت. نمایشگاههایی که در دانشگاه ییل برگزار کرد باعث آشنایی بیشتر مردم با هنر و آثار سوررئالیستها شد. پس از پایان جنگ، در سال 1946 به فرانسه بازگشت و به نوشتن اشعار ادامه داد. برتون در سال 1966 در پاریس درگذشت.
منابع:
1: برتون، آندره، میدانهای مغناطیسی
2: برتون،آندره، 5 راه کشتن انسان
3: برتون، آندره، مانیفست اول سوررئالیسم
4: آرشیو مجله تایم، 1936