ویرگول
ورودثبت نام
فاطمه امیری
فاطمه امیری
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

همسایه آرام من تقصیری ندارد!

کفش‌های خود را درآورده، پاچه‌های شلوارم را کمی بالا زده، پاهای خود را بر روی ذرات گرم و نرم شن‌های ساحل کمی فروبرده، آهسته آهسته به سوی جریان آرام و عظیم این شگفتی طبیعت، که او هم مشتاقانه به سویم می‌آید، می‌روم.

با طمأنینه قدم برداشته، ابتدا کمی به عقب رفته، دوباره کمی به سمتش حرکت می‌کنم.

هر بار به لب ساحل می‌آیم، این عظمت و گستردگی مرا مبهوت و حیرت زده می‌کند. وقتی پاهایم با موج‌ها درآمیخته شد، کمی بعد در طول ساحل قدم می‌زنم.

بچه‌ها و بزرگ‌ترها خیلی خوشحال اوقات می‌گذرانند. بچه‌ها شن و ماسه‌ها را با بیل و سطل جمع می‌کنند و دوباره خالی می‌کنند.

برخی روی شن‌ها می‌نویسند یا نقاشی می‌کنند.

همه چیز خیلی عادی و لذت بخش به نظر می‌آید.

در این حین یک نفر خیلی بی‌سروصدا با یک جریان آرام، دست در دستان دریا به سوی اعماق آن می‌رود.



به عنوان همسایه خزر نمی‌توانم حس بی‌نظیرم در مورد این دوست و همسایه، (آرامشی که از تماشای او می‌گیرم، هم‌صحبتی با او) را برای مهمان‌ها و حتی آشنایی که خود را به‌دست جریان آرام خزر سپرده، بیان کنم.

شاید تحمل شنیدن نام آن‌را هم ندارند؟ حتی رد شدن از کنار ساحل آن را از خاطر خود عبور نمی‌دهند؟


روز‌هایی است که، خبرهایی از ساحل‌های مختلف به گوش‌مان می‌رسد. که هیچ وقت به آن عادت نکردیم، و نمی‌کنیم.

اما خزر تقصیری ندارد، ذات او این‌گونه است.


ذات خزر این گونه است: خزر جریان‌هایی شکاف دهنده‌ای را ایجاد می‌کند که به سمت ساحل حرکت می‌کند. و حجم زیادی از قطرات خود را پیش‌کش ساحل می‌کند. در راه بازگشت، در مسیر آب‌ راهه‌ای درست می‌کند تا آب از آن طریق به دریا برگردد. برخی از آن به عنوان جریان ساحلی، جریان شکاف دهنده یا خودم به آن جریان باگ‌دار و خیلی‌ها جریان مرگ‌بار می‌گویند.



دریای خزرغرق شدنهمسایهنوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید