این روزها همه جا صحبت از کرونا ویروس است بحرانی که عالم گیر شده و واژگان جدیدی به دایره لغات بشر تحمیل کرده است، فرقی نمیکند کدام گوشه دنیا باشی، سایه ویروس همه جا گسترده است. همه گیری بیماری کووید 19 معادلات بشر را در عصر پیشرفتهای چشمگیر و اغواکننده برهم زده است. آنچه اکنون با آن مواجه هستیم ناخوشی است که درونمان را نشانه گرفته، مبتلایان علائم ظاهری خاص و خوفناک همچون طاعون، آبله و.. ندارند تنها درصورت شدت گرفتن علائم درونی نمود بیرونی آن آشکار میشود. آدمها از بیم جانشان از هم فاصله میگیرند و رابطه ها کمتر شده، این الگوی جدید برای حفظ جان و کنترل بیماری در حال تبلیغ و اجرا است. طرحی که از آن در دنیا با نام فاصله گذاری اجتماعی صحبت میشود. تاکید بر این است که با شروع بیماری جریان فاصله گرفتن آدمها از هم شروع شده است و تعاملات انسانی را متاثر کرده، بحرانهای روحی و آسیبهای اجتماعی زیادی بهمراه دارد، اما آیا این تمام واقعیت است؟
فاصله گذاری اجتماعی اینگونه تعریف میشود رعایت فاصله 1.5 متری برای جلوگیری از سرایت ویروس. اگرچه اینجا تاکید بر رعایت فاصله فیزیکی است، اما تفاوت گروه های اجتماعی در یک جامعه خاص بر اساس مولفه های از پیش تعیین شده و قابل اندازه گیری نیز تعریف دیگری از منظر جامعه شناسی است.
زمانیکه دقیقتر مینگریم میبینیم ما با فاصله گذاری اجتماعی و مفهوم آن بیگانه نیستیم و آنرا اجرا کرده ایم. کودکان حاشیه شهر مدتهاست این فاصله گذاری را تجربه کرده و با آن خو گرفته اند و هر روز با بحرانهای ناشی از آن درگیرهستند، در واقع بیماری کووید 19 برایشان قرنطینه و فاصله گذاری را به ارمغان نیاورده است، قرنطینه از جنس نادیده انگاشتن آنهاست، همواره محصور در طبقه اجتماعی و شرایط ملال آوری هستند که به آن محکومند و توان خارج شدن از این حصار را ندارند ، از طرفی این کودکان در نزدیکی ما و فاصله کمی از ما زندگی میکنند اما فاصله زیادی بین ما و آنها وجود دارد . شاید وقت آن رسیده کمی تامل کنیم و این فاصله گذاری اشتباهی را از میان برداریم.