ملاقات هفتگی همه چیز از آنجا شروع شد که قرار جمعه را با هم گذاشتیم با اینکه ته دلم خالی بود و لاف زده بودم اما هر چه باشد مرد است و حرفش. اصلا زن و مرد…
مرگ خاموش در اولین جمعه آخرین زمستان قرن، صبحی ابری که بنظر دل انگیز میرسد آغاز میشود. پنجره را باز میکنم تا نفس عمیقی بکشم، باد سردی به صورتم می وز…
اجاره خانه دانشجویی با اینکه اعلام کرده بودند تعطیله ولی بازم مترو شلوغ بود، یک گوشه وایستاده بود و به روبروش نگاه میکرد اما اونجا نبود، ذهنش آشفته بود، یه لح…
لیسا کریستین نپال، کاتماندو رستورانی شلوغ، بوی مطبوع غذا، مردان و زنانی زیبا رو با لباسهای سنتی، رقصی موزون و آوازی گوشنواز، شبی به یاد ماندنی برای مساف…
مجلس ترحیم خاله خانم در حالیکه تند تند ذکر میگفت پیاز و گوش را تفت میداد،به زهرا گوشزد میکرد که مراقب باشد عدس بیش از حد نپزد وگرنه له میشود و دستورا…
غرق در هیچ به آسمان بیکران آبی زل میزنم و روی شنهای کویر دراز میکشم و گوش میدهم، صدای هیچ میدهد. سکوتش را تاب نمیآورم، هجوم افکار به ذهنم امان نمی…
مترو این روزها مترو شده گذرگاه آدم های افسرده ای که وحشت زده از کنار هم رد میشن. انگار گرد مرگ پاشیدن تو مترو، انزوا، بی کسی و سردرگمی آدمها رو…
کلاف من پیچیده ترین کلاف دنیا بودم، گره های کورم بقدری زیاد بود که با هیچ انگشتی باز نمیشد. ودم انقدر مشکلات زیاد شد تا شدم آنچه نباید میشدم یا…
فاصله گذاری اشتباهی این روزها همه جا صحبت از کرونا ویروس است بحرانی که عالم گیر شده و واژگان جدیدی به دایره لغات بشر تحمیل کرده است، فرقی نمیکند کدام گوشه دنی…
سریال امان از آفتهایی که زندگیمان را به تاراج میبرند، چه وبگردی باشد برای جوانان، چه تماشای سریال باشد برای بزرگسالان. پدرم همه عمر مرد فعالی ب…