به خودمان که میآییم میبینیم آنچنان در کار و شاید بعضیهایمان زندگی، غرقیم که خودمان را فراموش کردهایم. از ما که میپرسند تو کیستی؟ موفقیتهای حرفهایمان و کارهایی که هر روز در چرخه تکرار زندگی انجام میدهیم را لیست میکنیم. طوری به آنها تعصب داریم که اگر آنها را از ما بگیرند، انگار هیچ هستیم. انگار بودن ما با حضور در آن کار خاص، در آن شرکت خاص تعریف میشود. ما دیدن را فراموش کردهایم. تمام روز درگیر کار هستیم. شاید جسممان در محل کار نباشد ولی تمام فکر و ذکرمان کار است. حتی با دید کار به همه چیز و حتی گاهی آدمها نگاه میکنیم.
اما وقتی برای یک لحظه آن را کنار میگذاریم و به کاری که با زندگیمان، با جوانیمان و اگر مسنتر هستیم با عمرمان کردهایم نگاه میکنیم، از خودمان میپرسیم که «آیا واقعا همهاش همین است؟ آیا تا زمانی که زندهام، میخواهم با همین فرمان به زندگیام ادامه دهم؟» این سوالات طبیعی است و نشانه این است که باید تغییری در زندگیمان بدهیم. یک تغییر اساسی.
در ادامه این مطلب، درباره تغییراتی واقعبینانه برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی و بازگرداندن هیجان و سرزندگی به زندگی شخصی و کاری صحبت میکنیم.
نمیشود از تغییر در زندگی صحبت کرد و به تعادل کار و زندگی اشارهای نکرد. منظور از تعادل بین کار و زندگی، حالتی است که در آن خواستههای شغلی و زندگی شخصی خود را اولویتبندی میکنیم و متناسب با میزان اهمیت آنها، زمان و انرژی به آن اختصاص میدهیم.
از جمله مواردی که این تعادل را در جایگاه ضعف قرار میدهند عبارتند از:
· افزایش مسئولیتها در محل کار
· ساعات کار بیشتر
· افزایش مسئولیت در خانه
· بچه داشتن
به گفته کریس چنسی، مدیر عامل شرکت Amplio Recruiting:
تعادل کار و زندگی، اثرات مثبت زیادی از جمله استرس و فشار روانی کمتر، کاهش خطر فرسودگی شغلی و احساس رفاه و میزان رضایت از زندگی بیشتری با خود به همراه میآورد که این موضوع نه تنها به نفع کارمندان بلکه به نفع کارفرمایان و شرکت نیز است. کارفرمایانی که به فراهم کردن شرایطی برای حمایت از تعادل کار و زندگی کارکنان خود اهمیت میدهند، میتوانند در هزینهها صرفهجویی کنند، کمتر شاهد غیبت کارکنان خود باشند و از نیروی کار وفادارتر و سازندهتری نیز برخوردار باشند.
در اینجا ۶ راهکار اساسی برای ایجاد تعادل بهتر کار و زندگی و داشتن هیجان و انگیزه بیشتر برای زیستن در این چرخه معیوب ارائه شده است.
1) شرایط فعلی خود را بپذیرید.
وقتی عبارت «تعادل بین کار و زندگی» را میشنوید، احتمالا تصور میکنید که بتوانید بعد از یک روز کاری عمیق، زودتر از موعد محل کار خود را ترک کنید تا نیمه دیگر روز را بتوانید با دوستان و خانواده بگذرانید. گرچه این ایدئالترین حالت ممکن است و همیشه امکانپذیر نیست.
تعادل در طول زمان به دست میاد نه هر روز یا یک روز خاص. هر روز مانند هم نیست و ممکن است یک روز شرایط بهتر باشند و شما هم انرژی بیشتری و به قول معروف مود بهتری داشته باشید و روز دیگر نه. پس واقعبین باشید. طوری برنامهریزی کنید که بتوانید به آن برسید و زیاد به خود سخت نگیرید. همانطور که به دیگران حق میدهید، به خودتان هم حق بدهید و دست از سرزنش برای کارهای عقبافتاده بردارید و فقط شروع کنید.
2) فقط شروع کنید.
هر یک از ما علایق زیادی در زندگیمان داریم. علایقی که روزی آنها را پشت سدهای مختلف مانند مدرسه، دانشگاه، کار، ازدواج و غیره، گذاشتهایم به امید به اینکه روزی زندگیمان به ثبات برسد و به آنها برگردیم. به امید اینکه روزی به اندازه دوران کودکیمان وقت داشته باشیم و بتوانیم به دنبالشان برویم.
اگر کمالگرا هم باشیم که دیگر هیچ. به دلیل صد در صد خوب پیش رفتن کارها، هیچوقت شروع نمیکنیم. ولی واقعا فقط کافی است شروع کنیم.
این را فردی علاقهمند به پیانو به شما میگوید که خودش روزی ۱۰ ساعت سر کار است و وضعیت مالی آنچنان زیادی هم ندارد. در پانسیون اتاقی 8 نفره زندگی میکند و حدودا یک سالی است که پیانو را با ارگ شروع کرده است. پس فکر نکنید نفسم از جای گرم بلند میشود.
در اینجا شما را به مشاهده ویدئویی از امیرپارسانشاط درباره کمالگرایی دعوت میکنم که تاثیر بسیار زیادی در زندگی من گذاشت.
3) شغلی را انتخاب کنید که دوست دارید.
بخش زیادی از زندگی ما سر کار میگذرد. پس لازم است تا حد امکان کاری را انتخاب کنیم تا در آن حالمان خوب باشد. شرایط طوری باشد که هر روز صبح که میخواهیم به سر کار سختمان نباشد. بهسختی بیدار نشویم. از تعامل با همکارانمان لذت ببریم و واقعا برای ساعت 5 و اتمام ساعت کاری لحظهشماری نکنیم.
4) سلامتی خود را در اولویت قرار دهید.
سلامت کلی جسمی، عاطفی و روانی باید دغدغه اصلی ما باشد. اگر با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم میکنیم و نیازمند کمک هستیم، لازم است به فکر یک اقدام مهم بیفتیم. حتی اگر لازم است با مدیرمان صحبت کنیم، زودتر از سر کار بیرون بیاییم و روزهایی را به باشگاه برویم و ورزش کنیم. در صورتی که مثل من، به هر دلیل نمیخواهید یا نمیتوانید به باشگاه بروید، میتوانید با برنامه Training که برای شرکت آدیداس است در خانه ورزش کنید. همچنین لازم است برای روح و روان خود نیز از یک روانشناس یا رواندرمان کمک بگیریم. با کمک او، دادن حس ناکافی بودن به خود را تمام کنیم و بتوانیم با آرامش بیشتری لحظاتمان را زندگی کنیم.
5) به سفر بروید.
گاهی اوقات لازم است از فضای کار خود و دغدغههای زندگی روزمره فاصله بگیریم. به سفر برویم. فعالیتهای هیجانانگیز و حتی ریسکپذیر (بسته به شخصیتمان) انجام دهیم. کارهایی که دوست داریم را بدون فکر و دغدغهای انجام دهیم. تفاوتی ندارد این زمان یک روز باشد یا یک هفته و بیشتر. در صورتی که از تمام لحظات آن لذت ببریم و فکرمان در آن لحظه باشد، میتوانیم بعدا با قوای جسمی و ذهنی آمادهتری کار خود را مجدد شروع کنیم.
پیشنهادم برای مرخصی، رفتن به طبیعت و تجربه سکوت و آرامشی است که در آنجا وجود دارد. این طبیعت میتواند، جنگل، کوه، دره، آبشار یا هر کجای دیگری باشد. ترجیحا هم بهتر است جایی را انتخاب کنید که تا حدی خلوت باشد تا بتوانید بیشتر آرامش داشته باشید.
۶) هر از گاهی، یک روز یا حتی چند ساعت را تنهایی با خودتان وقت بگذرانید.
میگویم هر از گاهی. چون این زمان برای هر یک از ما متفاوت است. لازم است در این زمان کارهایی را انجام دهیم که دوست داریم. این کارها میتوانند در پارک نشستن و دیدن زندگی در جریان اطراف، مشاهده یک فیلم، شنیدن موسیقی، آشپزی، پیادهروی یا هر کار دیگری باشد که با انجام دادنش حالمان خوب میشود.
در این زمان میتوانیم تجربههایی را هم با استفاده از برنامه Actic به خودمان هدیه دهیم.
در نتیجه اینکه برای افزایش هیجان در زندگی شخصی و کاری، نیاز به کار فوقالعادهای ندارید. فقط کافی است کمی بیشتر خودتان را دوست داشته باشید و کارهایی را انجام دهید که دوست دارید.