چالش فروردین ماه کتابخوانی طاقچه،خواندن درباره ی امید بود
امید،گمشده ایی که شاید وجودش بتواند به زندگی معنایی تازه ببخشد و باز شاید خواندن درباره ی آن بتواند مقدمه ای باشد برای رسیدن به آن.
هرچند وقتی میخواهی درباره ی بحثی شبیه به این مورد بخوانی شاید طبیعی و راحت ترین راه یا حداقل اولین ایده ای که به ذهنت میرسد گشت و گذار در بین کتاب های روانشناسی و پیدا کردن این موضوع در آن دسته از کتاب ها باشد، اما من انتخابم داستان خواندن بود.
چرا که فکر میکنم حداقل درباره ی من داستانی که در آن به طور غیر مستقیم راهی را نشانت میدهد یا حتی به عبارتی با حس همدردی با نقش ها، تجربه ی زیستن در راهی را برای مدتی به تو هدیه میدهد، تاثیر بیشتری دارد،تا خواندن کتابی که صرفا به بیان خوبی ها و بدی ها به طور کاملا مستقیم اشاره دارد و در آن هیچ نشانی از در راه قرار گرفتن نیست و نهایت توانش ایجاد انگیزه است، تازه اگر خوشبین باشیم و همچنین کتاب خوبی نصیبمان شده باشد و همان ایجاد انگیزه هم موقت نباشد یا حداقل اثرگذاریش زمان قابل توجهی باقی بماند
این باعث شد که برای تجربه ی امیدواری سه شنبه ها را کنار موری باشم و آرام آرام از زبان او بیاموزم.
و حال اگر بخواهم از تجربه ی این چند روز بگویم، باید اعتراف کنم که از این تجربه ناراضی نیستم اما به آن بیست هم نمیدهم و شاید همین بیست ندادن هم باز به این مربوط باشد که گاهی همان حس صرفا صحبت مستقیم و بیان صرف خوبی ها را از آن گرفتم چرا که نقش اول داستان هم علاقه به ارشاد داشت
اما از حق نگذریم، درباره ی امید بحث فرق میکرد، تو امید را همان طور که از یک کتاب داستان انتظار داری در بین سطر ها و اتفاق ها و صحبت ها به طور غیر مستقیم میدیدی
در واقع داستان درباره ی استاد پیری است که متوجه شده زمان زیادی برای زندگی ندارد و هر لحظه به مرگ نزدیک تر میشد(چیزی که درباره ی همه ی ما صادق است و فقط گاهی ما فراموشش میکنیم و اثری بر آن بار نمیکنیم) و حال باید کتاب را خواند و دید این استاد پر تجربه در مواجهه با این خبر چه میکند و چه برنامه ای برای چند روز کوتاه باقی مانده ی خود در نظر میگیرد.
این را هم بگویم که کتاب حجیم و خسته کننده نیست و تقسیم بندی های کوتاهی که دارد باعث می شود به راحتی بتوانی هر موضوع کتاب را در یک دفعه بخوانی و از( از دست رفتن سر رشته ی داستان) به خاطر وقفه هایی که ممکن است در بین خواندن برایت پیش بیاد و قابل پیشگیری نباشد، نگران نباشی. پس با خیال راحت و همین الان خواندن درباره ی امید را با یک داستان که خود درباره ی خیلی مسائل دیگر هم به صورت کوتاه اما مفید صحبت کرده و میتوانی درس های زیادی از آن بگیری یا حداقل به مسائل مهم زیادی برای دقایقی فکر کنی، را شروع کن و از آن لذت ببر: