دیروز به مناسبت روز جهانی سلامت روان، همایشی برگزار شد در سالن رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران (تصویر سمت چپ، بالا)
و تصویری که سمت راست، پایین ملاحظه میفرمایید، حادثه غمانگیزیه که بعد از جلسه اتفاق افتاد:
گوشه گوشه سالن پر از بطریهای آب معدنی شرکتکنندگان تحصیلکرده است...
قدری از آب بطری، خورده شده و مابقی همونجا رها شده!!! نیروهای خدماتی هم همهرو داخل کیسههای زباله جمعآوری میکردن به امید اینکه شهرداری خودش سروسامان بده!!!!???
نمیشه توقع داشت یه نفر دهها بطری رو جایی ذخیره کنه برای آب دادن درختهای دانشگاه، ولی برای تکتک ما اینقدر سخت نیست یک بطری آب رو با خودمون حمل کنیم و بقیه این مایه حیات رو هم به تدریج مصرف کنیم یا لااقل داخل باغچهای، گلدونی چیزی بریزیم!
در طی همایشهایی که شرکت کردم از این صحنههای غمانگیز کم ندیدم....
غمانگیزه دیدن اساتید و پزشکانی که بعد همایش سیگار میکشن(اون هم درست مقابل چشم دانشجویان کمسن و سالی که این عزیزان رو بعضاً الگوی خودشون تصور میکنن و به جایگاه و شان علمیشون غبطه میخورن!!!)
غمانگیزه نشستن و شنیدن عدد و رقم و آمار و کمیت.(کاش کیفیت اینقدر بین ما مظلوم نبود?)
تاملبرانگیزه دیدن قشر تحصیلکردهای که مدام در حال گرفتن سلفی با پوستر همایش و...هستن.
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
(ناصرخسرو)