چکیده: در غرب یوگا بیشتر «رسیدن» است: رسیدن به وضعیتهای بدنی خاص و یا استایل بدنی خوب که نیاز به اندازهگیری، مقایسه و کنترل کردن مداوم دارد.
یوگایی که در غرب محبوب است با یوگایی که در تفکر هندی جایگاه دارد، تفاوتهای زیادی دارد. یکی از این تفاوتها ایدهی «رسیدن» است. در غرب یوگا بیشتر برای کسب دستاورد است: رسیدن به وضعیتهای بدنی خاص و یا استایل بدنی خوب که نیاز به اندازهگیری، مقایسه و کنترل کردن مداوم دارد. اما گوروهای هندی تمرین نمیکنند تا به چیزی برسند. آنها به دنبال کسب آگاهی هستند. برای آنها بدن، نفَس و ذهن تنها ابزارهایی هستند که آگاهی را به چیزی فراتر از بدن، نفَس و ذهن هدایت میکنند، به مسائل درونی و بیرونی. «رسیدن» در برابر «آگاه شدن» تفاوت اصلی یوگای غربی و یوگای هندی است.
منظورمان از واژهی غربی دقیقاً چیست؟ منظور مدیریت بدن براساس قوانین یونان باستان است. در اساطیر یونان باستان انسانها همیشه در هیبت قهرمان ظاهر میشوند.
مسابقات المپیک از اساطیر یونانی ریشه گرفتهاند و زمانی برپا شدند که قهرمانان بزرگ از دنیا رفتند. قهرمانی نقش مهمی در تفکر یونان باستان داشت. خدایانی مانند آپولو[1] و آرتمیس[2] و قهرمانانی مانند آتلانتا[3] برای مهارتهای رقابتی و استایل بدنیشان که معمولاً به شدت عضلانی بود تقدیر میشدند. موضوع این داستانها همه «رسیدن» است. در این رقابتها بر سر قهرمان میدان تاج گل لورل مینهادند چون پیروزی موجب افزایش آدرنالین و سرخوشی و نشان بهره بردن از خوراک نامیرای خدایان بود. از نظر آنها این زمانی بود که انسان به وجود الوهی میپیوست. قهرمانان یونانی مصرانه برای «رسیدن» تلاش میکردند. امروز به این تمایل افراطی به «رسیدن» اهداف اقتصادی و علمی را هم اضافه کنید. حالا انسانهایی را میبینید که با جدیت برای رسیدن به تارگت مورد نظر، خودشان و رقبا را اندازهگیری و مقایسه میکنند و یکدیگر را زیر نظر میگیرند. آنها حتی یک مربی یا کوچ دارند که کنترلشان کند و به سوی بهتر و بهتر شدن هلشان دهد.
در تفکر قهرمانی، هم جایزه وجود دارد و هم فایده. امروز این موارد به سنت یوگا هم نفوذ کرده است و تمرینکنندگان برای رسیدن به یک وضعیت خاص، کمیت خاص یا استایل خاص تلاش میکنند. امروز همه چیز ابجکتیو و هدفگرا شده است. یوگای رایج امروزی از روح سنتی یوگا به شدت فاصله گرفته که روزی ابزاری برای خودآگاهی بوده است.
پژوهشهای علمی نشان دادهاند که بدن انسان مدام در معرض محرکهای مختلف قرار میگیرد. خودنگری افراطی انسان تعداد این محرکها را میکاهد تا از هجوم افکار به ذهن جلوگیری کند. این رویکرد باعث ایجاد عقده و قبض میشود و اگر با تخیل و تصور ترس و از دست دادن همراه شود، شدت هم میگیرد.
غایت یوگا، گرهگشایی و وسعت یافتن است و این آگاهی به ارمغان میآورد. خویشتننگری و آگاهی نقش مهمی در تمرین یوگا دارد.
یوگا «رسیدن» به یک وضعیت بدنی نیست. وقتی یوگا تمرین میکنیم روی بدنمان در این لحظه تمرکز میکنیم. آیا ماهیچهها در حالت انقباض هستند؟ آیا در استراحت هستند؟ آیا در شکل صحیح قرار گرفتهایم؟ تلاش میکنیم تنفس، ذهن و بدنمان را هماهنگ کنیم و مشاهده کنیم که حرکت لگن چطور روی تنفس اثر میگذارد، حرکت پاشنه چطور روی کل آسانا اثر میگذارد، چگونه حرکت بخش کوچکی از بدن شکل نشستن ما را تغییر میدهد. هرچه شخص آگاهتر شود بیشتر این مسائل را درک میکند. این ادراک ما از جهان را دگرگون میکند، بر تصمیمگیریمان اثر دارد و نَفسمان را رام میکند. جهانِ اینجا و اکنون؛ جهانِ بیرون و درون است. آگاهی از اینکه ما چه کسی هستیم روابط ما با خودمان، دیگران و دنیا را درگوگون میکند.
میان هشت مرحلهی یوگا یعنی یاما[4]، نیاما[5]، آسانا[6]، پرانایاما[7]، پراتیاهارا[8]، دارانا[9]، دیانا[10] و سامادی[11]جدایی نیست. مرحله روی دیگری اثر دارد و همه همزمان اتفاق میافتند. درست مثل وقتی که چند گیاه مختلف ترکیب میشوند تا ادویهای تهیه شود. کسی نمیتواند طعم تکتک گیاهان را جداگانه تشخیص بدهد اما میتواند از طعم ادویه لذت ببرد. یوگای غربی روی جدا کردن عوامل تمرکز میکند و از ترکیب کردن و مشاهده کردن کل جریان غافل است اما تفکر هندی ماهیتاً جریانگرا است. در یوگا مهم «جریان» است نه «ثبات». مهم «آگاه شدن» است نه «رسیدن». یوگا رها کردن تمایل به رقابت است چون در حقیقت قهرمانیای وجود ندارد که کسی بخواهد به آن برسد. یوگا آگاه شدن است و پذیرفتن بدن و جریان زندگی است. همان زندگی و بدنی که در این لحظه داریم. نه آن زندگی و بدنی که دوست داریم داشته باشیم. یوگا متعادل شدن است و مشاهدهی تنشهای دیدهنشده. یوگا رویکردی بدون خشونت به زندگی است. چیزی که نسل جدید فراموش کرده. نسلی که همیشه به دنبال زدن تارگتها است. اگر نه در دفتر کار، در باشگاه. این تمرکز صرف روی هدف باعث میشود پیوستگی تصمیماتمان را فراموش کنیم، پیوستگی تصمیماتمان در کار، در زندگی و در محیطزیست.
ترجمه شده از:
https://www.soulveda.com/thought-leaders/is-yoga-about-achievement-or-awareness/
[1] Apollo
[2] Artemis
[3] Atlanta
[4] Yama
[5] Niyama
[6] Asana
[7] Pranayama
[8] Pratyahara
[9] Dharana
[10] Dhyana
[11] Samadhi