
آیا تا به حال احساس کردهاید که درون سرتان، یک اتاق فرمان وجود دارد که میکروفون آن دست کسی است که از شما متنفر است؟ تصور کنید صبح از خواب بیدار میشوید، جلوی آینه میروید و قبل از اینکه حتی صورتتان را بشویید، آن صدا شروع میشود: «چقدر پف کردهای»، «امروز هم قرار است خرابکاری کنی»، «تو هیچوقت به جایی نمیرسی».
اگر این تجربه برایتان آشناست، باید بگویم شما دیوانه نیستید؛ شما فقط قربانی یک مکانیزم روانشناختی به نام «والد درونی سرزنشگر» هستید.
یک دروغ بزرگ: این صدای «وجدان» من است! بسیاری از ما فکر میکنیم این صدای سختگیر، همان وجدان ماست که میخواهد ما را به آدمهای بهتری تبدیل کند. اما به عنوان یک محقق در حوزه طرحوارهها، باید به شما بگویم که این بزرگترین دروغی است که ذهنتان به شما میگوید.
وجدان به شما میگوید: «کارت اشتباه بود، جبرانش کن.» (سازنده)
والد سرزنشگر به شما میگوید: «تو آدم بدی هستی که اشتباه کردی.» (مخرب)
این صدا، بازتابی از سرزنشهای دوران کودکی، معلمهای سختگیر یا والدین کمالگرایی است که در ذهن شما «درونیسازی» شده است. و تا زمانی که این صدا را خاموش نکنید، هیچ موفقیتی شما را راضی نخواهد کرد.
کودک درون: قربانی خاموش در سمت دیگر این جنگ روانی، بخش آسیبپذیری از شما وجود دارد: کودک درون. کودکی که فقط میخواهد دوست داشته شود، اما شما با همان لحن بیرحمانهای که والدینتان با شما صحبت میکردند، او را سرکوب میکنید.
چاره چیست؟ (تکنیکهای عملی) خاموش کردن این صدا با "مثبت اندیشی" ممکن نیست. شما نیاز به "جراحی روانی" و تکنیکهای عمیق باز-والدگری دارید. من در جدیدترین مقاله تحقیقاتیام در وبسایت شخصیام، به طور کامل به این موضوع پرداختهام:
۱. چطور بفهمیم گرفتار طرحواره نقص و شرم هستیم؟ ۲. تکنیک «جداسازی» برای خفه کردن صدای منتقد چیست؟ ۳. چطور با متد «دادگاه ذهن»، علیه افکار منفی مدرک جمع کنیم؟
این یک مقاله معمولی نیست؛ یک نقشه راه برای آشتی با خودتان است. اگر خستهاید از اینکه دشمن خودتان باشید، پیشنهاد میکنم همین الان متن کامل و تکنیکهای اجرایی را در لینک در کامنت بخوانید: