نام شعر: بی عشق هرگز
نام شاعر: استاد مرتضی کیوان هاشمی (کیوان)
قدًم كمان ز آن، ابرو كمان است
از جامِ چشمش، مِی رايگان است
تا نوبت ماست، جامی بنوشيم
يک چند نوبت، با ديگران است
تير و كمانی دادند دستت
دير ار بجنبی، قدًت كمان است
صد بار گفتم: بی عشق هرگز!
امروز هم باز، حرفم همان است
دل خالی از عشق، بی باده جامی است
سر خالی از شور، بارِ گران است
پشتت به زين و زين روی پشتت
گاهی چنين و گاهی چنان است
زورت بيايد، دنيا همين است
زورت نيايد، دنيا همان است
كِی می تواند، عاشق بماند؟
آنجا كه سر در سودای نان است
گيرم شكستند، آيينه ها را
آيينه ی ما، آبِ روان است
پروانه ی دل، در عشقبازی
مانند «كيوان» در آسمان است