آقای دکتر محسن رنانی در سایت خود 3 مطلب با عنوان واپسین فرصت افقگشایی و آخرین آزمون توسعه خواهی جمهوری اسلامی ایران نوشته اند و آورده اند که آی روشنفکران، آی نخبگان فکری، آی کنشگران مدنی، ما بیعرضه بودیم که گذاشتیم تا بزرگترین سرمایه نمادین ملی را دیگرانی که نمیدانیم انگیزهشان و اندیشهشان و دغدغههایشان چیست به انحصار خود درآورند. این نقص رهبری نبود، نقص ما بود که گذاشتیم رهبری در محاصره گروه خاصی قرار گیرد. می بینم روزی را که ما مجبور شویم حرفی که مرحوم داریوش شایگان درباره نسل خودش (روشنفکران زمان شاه) زد را برای نسل خود تکرار کنیم: «باید اعتراف کنم، شرمندهام که نسل ما گند زد!».
ما فقط لبی به جام شاه زدیم و چون احساس کردیم تلخ است زدیم و جام را شکستیم. این بار نباید همان اشتباه را تکرار کنیم. وقتی یک نسل جامی را می شکند نسل هایی باید خون جگر بخورند تا دوباره جامی ساخته شود. راهکارهایی که محسن رنانی پیش روی همه می گذارد در شماره سوم مطلبش آورده است. به آنان که حوصله خواندن این حرف ها را دارند مخصوصاً کسانی که گوششان از خزعبلات اون ور آب پر شده پیشنهاد می کنم به تارنمای ایشان رجوع کنند تا این دست حرفهای محققانه و دلسوزانه را هم ببینند و بخوانند.