تصمیم گیری برای حرکت از وضعیت کنونی و رسیدن به یک وضعیت جدید است. ما وضعیت جدید را مقصد می نامیم. علت این که می خواهیم حرکت کنیم چیست؟ چرا تصمیم می گیریم؟ چون: یا ۱- مقصد جذابیت یا جذابیت هایی برای ما دارد که ما را به سمت خودش می کشد. یا ۲- وضعیت الان ما سختی هایی ایجاد می کند و ما را تحت فشار قرار می دهد که باعث می شود، بخواهیم از این وضع خارج شویم.
بعضی از ما هرروز وقت زیادی را صرف تصمیمات بی اهمیت می کنیم. مثلاً اینکه امروز چه غذایی بپزم؟
این تصمیمات کم ارزش انرژی زیادی از مغز ما می گیرند. توانایی مغز انسان نیز محدود است. بنابراین اگر انرژی مغزمان را صرف انتخاب های کم ارزش کنیم، مغز پاسخگوی تصمیمات مهم ما نخواهد بود.
در نتیجه باید یک بار برای همیشه تصمیمات کم ارزش را جمع بندی کنیم و انرژی خود را بیشتر از این هدر ندهیم.
مثلاً درباره همان آشپزی، می توانیم یک بار یک لیست غذا آماده کنیم. این طوری دیگر نیاز نداریم که هرروز برای انتخاب غذا وقت و انرژی صرف کنیم.
چه چیزی مانع تصمیم گیری شما شده؟ مسئله را برای خودتان شفاف سازی کنید. این اولین مرحله برای گرفتن بهترین انتخاب است.
باید بدانید که دقیقاً چه چیزی شما به سمت مقصد را جذب می کند؟ یا چه چیزهایی شما را از شرایط کنونی فراری می دهد؟
چگونه ارزش های خود را بشناسیم؟
۱- بر اساس شادی و ناراحتی
مثلاً من زمانی که در مسابقات رتبه اول را کسب می کنم، خوشحال می شوم. چرا؟ چون احساس می کنم برتر هستم. پس یکی از ارزش های من برتری طلبی است!
۲- بر اساس افراد الگو
مثلاً الگوی من مادرم است. چرا؟ چون خیلی صبور است. پس ارزش من می تواند صبور بودن باشد!
سلسله مراتب ارزشی
بعد از اینکه ارزش های خود را شناختید، آنها را اولویت بندی کنید. این کار در داشتن بهترین انتخاب خیلی کمک می کند.
در این مرحله چند گام در پیش داریم:
گام ۱: تولید گزینه ها
یعنی بدانی گزینه های مختلفی که بین آنها نمی توانی بهترین انتخاب را تشخیص دهی، کدام است.
گام ۲: اهداف
یعنی از هر کدام از این گزینه ها، به چه هدفی میرسی؟ هم چنین باید شفاف سازی کنی که منظورت از آن هدف چیست؟ و میزان اهمیت هدفت را با A و B و C و D مشخص کن. (مهم ترین را با A و کم اهمیت ترین با D مشخص کنید.)
مثلاً شغل X برای من یک گزینه است. هدف من از این گزینه پول است. پول برای من اهمیت خیلی زیادی دارد: A
شفاف سازی هم یعنی بگویی منظورت از پول دقیقاً چقدر است.
گام ۳: پیامد هر هدف
وضعیت کنونی شما چقدر با هدفی که دارید، مطابقت دارد؟ از ۱ تا ۱۰ به آن نمره دهید.
افق زمانی داشته باشید. (یک ماه تا چند سال بعد)
سپس مشخص کنید اگر این گزینه را انتخاب کنید، در آینده چقدر به این هدف خواهید رسید؟ از ۱ تا ۱۰ به آن وضعیت امتیاز دهید.
نکته مهم: اگر نمی دانید که در آینده چه اتفاقی می افتد، نگران نباشید! در مرحله بعد به عدم قطعیت ها می پردازیم.
گام ۴: حذف گزینه هایی که اهمیت کمتری دارند
با توجه به حروف A تا D که برای هدف هر گزینه مشخص کرده بودید، کم اهمیت تر ها را تا آنجا که می توانید حذف کنید. این کار از پیچیدگی تصمیم گیری می کاهد.
موانع تصمیم گیری چه چیزهای هستند؟
برای از بین بردن یا کاهش عدم قطعیت ها چند گام در پیش داریم:
گام ۱: ۶ کلاه تفکر
ادواردوبونو درباره تصمیم گیری نظریه ای داده که می گوید علت این که هر تصمیمی می گیریم، پشیمانی به بار می آورد چیست؟
او باور دارد که علتش این است که از جنبه های مختلف به مسئله نگاه نمی کنیم.
بنابراین ۶ کلاه (با 6 دیدگاه مختلف) تعریف می کند:
کلاه زرد: مثبت اندیش
کلاه سفید: واقع نگر
کلاه قرمز: دیدگاه احساسی
کلاه مشکی: دیدگاه نقادانه
کلاه سبز: دیدگاه خلاق
کلاه آبی: بر کلاه های دیگر نظارت می کند. تمام جنبه ها را در نظر می گیرد.
کلاه آبی در واقع کلاهی است که ما باید موقع تصمیم گیری بر سر بگذاریم.
از جنبه های مختلف به عدم قطعیت ها بنگرید و بگویید از دیدگاه های مختلف، چه اتفاقی ممکن است بیفتد.
مثلاً اگر من در مرحله قبل نمی دانستم که اگر به کشور دیگری مهاجرت کنم، چه میزان رفاه خواهم داشت. در این مرحله از دیدگاه های مثبت نگر، واقع نگر، نقاد، احساسی و خلاق به مسئله نگاه می کنم. مشخص می کنم از هر دیدگاهی چه اتفاقی ممکن است برای من از لحاظ رفاهی بیفتد.
گام ۲: تعیین درصد احتمال
در این قدم، باید بگویید که هر کدام از جنبه های مختلف که در گام ۱ بررسی کردید، چقدر احتمال دارد که اتفاق بیفتد؟
گام ۳: ریسک پذیری من چقدر است؟
باید تعیین کنید که آیا می توانید ریسک اتفاق های بالا را با درصد احتمال های مشخص شده، بپذیرید؟
گام ۴: خلاقیت و محک برای کاهش ریسک
در این گام با استفاده از خلاقیت، راه هایی برای محک زدن عدم قطعیت در گزینه ها پیدا می کنیم. سپس آنها را محک می زنیم.
مثلاً با مدلسازی شرایط. به فرض اگر می خواهی مهاجرت کنی و نمی دانی می توانی ترس از تنهایی را تحمل کنی یا نه. می توانی مدتی را در شهر دیگری تنها زندگی کنی و محکش بزنی.
افق زمانی داشته باشید! به آینده بیندیشید. تصمیم شما چگونه آینده شما را تغییر میدهد؟ ۳ ماه دیگر کجایی؟ ۱ سال دیگر کجایی؟ ۵ سال بعد تو چطور خواهد بود؟
سپس با خود فکرکنید که آیا این تصمیم ارزش عمل دارد؟ یا این تصمیم مرا به ارزش هایم نزدیک تر می کند؟
برخی خطاهای تصمیم گیری هستند که ما را از اتخاذ بهترین تصمیم باز می دارند. پس باید آنها را بشناسیم تا بتوانیم از آنها خلاص شوید. این خطاها عبارتند از:
در این مرحله، با توجه به مراحل قبل باید به نکات زیر دقت کنید و سپس بهترین انتخاب و تصمیم گیری را داشته باشید.
۱- مهارت اجرای تصمیم به اندازه ی خود تصمیم گیری اهمیت دارد.
۲- مشخص کن چه مسئولیت هایی را می پذیری؟
۳- موانع تصمیم گیری خودت را تعیین کن! ترس های تو چیست؟
۴- افق زمانی شما و برنامه عملی برای داشتن بهترین انتخاب باید مشخص باشد.
۵- با خودت فکر کن و به نتیجه برس! چطوری متعد به اجرا می شوی؟