وقتی در زندگی بر سر یک دوراهی گیر می کنید و باید تصمیم مهمی بگیرید چه کار می کنید؟ آیا از احساستان پیروی می کنید و به طور غریزی تصمیم می گیرید؟ آیا به حرف های مردم توجه می کنید؟ یا این که روش خاصی را برای ارزیابی شرایط و اتخاذ انتخاب درست به کار می گیرید؟ انسان در مسیر زندگی خود، با مسائل و مشکلات زیادی مواجه میشود و ناگریز از تصمیم گیری است. گاهی این مسائل آنقدر کوچک و پیش پا افتاده هستند که توجه زیادی به آنها نمی کنیم و در کمتر از یک دقیقه تصمیمات لازم را می گیریم، اما گاهی اوقات مسیر زندگی، ما را به دوراهی هایی می رساند که لازم است بایستیم، فکر کنیم و تصمیمی جدی بگیریم؛ تصمیمی که شاید سرنوشتمان را به کلی تغییر دهد.
شاید هیچ مهارتی بیشتر از توانایی تصمیم گیری سازنده برای موفقیت در زندگی، مهم نباشد. در واقع هر انتخاب درست یا غلط، زندگی ما را شکل می دهد. این که در دانشگاه چه رشته ای بخوانیم؟ در کدام دانشگاه؟ چه شغلی برگزینیم؟ یا با چه کسی ازدواج کنیم؟ و غیره.
اینکه چه کسی هستید و چه کسی خواهید شد، به طور کامل با انتخاب های شما تعیین می شود. شما چگونه تصمیم می گیرید؟
کیفیت تصمیم هایی که شما می گیرید، یکی از مهمترین مسائلی است که به طور وسیع زندگی روزانه شما را تحت تأثیر قرار می دهد. اینکه درآمد شما چقدر است؟ وضعیت سلامتی شما، روابط شما، فقط نمونه ای نتایج تصمیم هایی است که شما می گیرید.
علی رغم اهمیت اتخاذ انتخاب درست ، فقط تعداد کمی از ما برای فرایند تصمیم گیری صحیح، به طور حرفه ای آموزش دیده ایم. شما نمی توانید بدون گذراندن کلاس های زبان، ریاضی، علوم، تعلیمات اجتماعی و تاریخ از مقطع دبیرستان فارغ التحصیل شوید. اما آیا دوره ای یا درسی در مورد تصمیم گیری گذرانده اید؟
احتمالاً پاسخ شما منفی است. اگر می خواهید آشپزی شما خوب شود، باید دوره های آشپزی را بگذرانید. همین کار در مورد نقاشی، انجام تجزیه و تحلیل های مالی یا درمان بیماران صادق است.
هیچ وقت شده از خودتان بپرسید: «چه شد که انتخاب من این شد؟» یا اینکه بپرسید: «آیا آنچه امروز به نام زندگی، کار، تحصیل، ازدواج و در واقع به عنوان دنیای من پیش روی من است، نتیجه ی انتخاب خودم است؟»؟
در لحظه های سخت زندگی، زمانی که دلبستگی ها و داشته ها به خاطر سنگینی بار شرایط به مخاطره می افتند، همیشه در ذهنمان، در گذشته هایمان و در سرآغازها به دنبال دلیلی برای ادامه می گردیم؛ دلیلی برای این که بگوییم: «در این لحظه ی حساس من می ایستم چرا که من انتخاب کردم. من از همه ی این سختیها آگاه بودم و امروز همان لحظه ی موعود برای من است تا تعهدم را به خود و انتخابم ثابت کنم.»
اما چطور می شود با چنین ایمانی در زندگی قدم برداشت؟ چطور می توان شک نکرد و با همه ی وجود برای حفظ یک فرصت، نجات یک زندگی، برگشتن از یک اشتباه، خطر کردن، دل کندن از یک عادت، و در یک کلام در دست گرفتن یک زندگی که تنها همین یک بار در اختیار ماست ایستاد؟ آیا اصلا چنین ایمانی می تواند وجود داشته باشد؟
پاسخ به روشنی روز است. این ایمان می تواند وجود داشته باشد.
سرآغاز یک راه، انتخاب است و انتخاب نتیجه ی تصمیم گیری است. تصمیم درست و آگاهانه یک انتخاب درست را به ارمغان می آورد، و انتخاب درستی که با اراده و آگاهی ما شکل می گیرد زندگی ماست.