چرا تصمیم گیری درست این قدر برای انسانها دشوار است؟
آیا هر تصمیم گیری زمان زیادی از شما می گیرد و آخر هم به نتیجه نمی رسید؟
آیا از تصمیم گرفتن می ترسید چون نمی دانید کدام گزینه ارزشمندتر است؟
آیا تا به حال از یک تکنیک تصمیم گیری استفاده کرده اید؟
تعیین ارزش ها یکی از مهم ترین مراحل تصمیم گیری درست است.
در این تکنیک تصمیم گیری در می یابیم چطور به بهترین و سریع ترین شکل ارزش های خود را تشخیص دهیم.
اگر از شما بپرسند ارزش یک آب معدنی یک لیتری چقدر است؟ احتمالاً قیمت آن را در فروشگاه های شهرتان می گویید!
اما اگر در بیابانی بی آب مانده باشید، ارزش همان میزان آب از نظر شما چقدر است؟
بله! بدون شک به قدری ارزشمند که نمی توان گفت. چرا؟ چون شرایط تغییر کرده و پای جانتان در میان است!
ملاک تعیین ارزش های هرکس برای تصمیم گیری درست، خودش و شرایطش در آن زمان است. همان طور که در مثال آب هم مشاهده کردید.
حالا بیایید یک مثال دیگر را در رابطه با این تکنیک تصمیمی گیری باهم بررسی کنیم.
فرض کنید می خواهید یک جفت کفش بخرید. وارد فروشگاه می شوید.
فروشنده می پرسد: می توانم به شما کمکی کنم؟
تنها کمکی که از دست او برمی آید، این است که کفشی را که می خواهید با سایز مناسب شما به شما تحویل دهد!
آیا کسی هست که به فروشنده بگوید: تو یک کفش مناسب برای من انتخاب کن. من نیز همان را می خرم!؟؟
هیچ کس باور ندارد که او می تواند به جای شما یک تصمیم گیری درست داشته باشد و برایتان کفش انتخاب کند!
پس چرا بعضی افراد تصمیمات مهمتری را به عهده افراد دیگری مثل مشاور و حتی افراد بی تجربه تر می گذارند؟
همان مثال کفش را در نظر بگیرید. حال برای تصمیم گیری درست به این سوال پاسخ دهید:
می خواهی یک کفش بخری که با آن به ورزش بپردازی؟
یا می خواهی یک کفش بخری که با آن به مهمانی بروی؟
اگر کفش مناسب ورزش می خواهی، هدف تو کدام ورزش است؟
یک ورزش سبک مثل پیاده روی؟ یا ورزشی پرتحرک مثل بسکتبال؟
بنابراین این تکنیک تصمیم گیری بر شناسایی هدفتان پیش از تصمیم گرفتن تأکید دارد.
ما در هر تصمیم گیری، حداقل ۲ گزینه برای انتخاب داریم.
با خود بیندیشید: از انتخاب هر گزینه به چه مزایا و معایبی می رسید؟
آنها را یادداشت کنید. بدانید که واقعیت همین است!
بنابراین، بعد از تصمیم گیری، نتیجه بهتر از همان واقعیت ها نمی شود.
آیا تا به حال به خاطر اینکه تصمیم گیری سخت بوده، از تصمیم گیری منصرف شده اید؟
قبول کنید که یک تصمیم گیری سخت، لزوماً یک تصمیم گیری مهم نیست. چرا؟
چون اگر مهم بود، هرگز فراموشش نمی کردید و از آن منصرف نمی شدید!
برای داشتن تصمیم گیری درست باید تفاوت تصمیم گیری مهم و سخت را تشخیص دهید.
در این صورت شما اگر یک تصمیم سخت بود، ولی مهم نه، چه می کنید؟
وقت را بیش از این هدر ندهید! از آن منصرف هم نشوید!
برای این تصمیم گیری، یک محدوده زمانی تعریف کنید. مثلاً تا فردا تصمیم می گیرم.