تله های شخصیتی هر فرد، چه تاثیری در بزرگسالی او ایجاد می کند؟
محیطی که در کودکی تجربه کرده ایم، الان چه تاثیراتی بر زندگی ما دارد؟
طرحواره یا تله های شخصیتی به چیزی گفته می شود؟
آیا من هم گرفتار تله های شخصیتی هستم؟
ما دراین مطلب از فرافکر، به بررسی چند مثال رایج از طرحواره ها یا تله های شخصیتی و تأثیر دوران کودکی هر فرد در بزرگسالی او می پردازیم.
مثال ۱: تله رهاشدگی
فرض کنید یک نفر در دوران کودکی خود، در محیط ناامنی بزرگ شده است. در وجود چنین شخصی مرکز اما درونی شکل نگرفته است.
او برای به دست آوردن این امنیت به صورت عجولانه از رابطه ای به رابطه دیگر می رود. بدون اینکه متوجه دلیل این رفتار خود شود. او در روابط خود به دنبال امنیت عاطفی می گردد، چرا که از دوران کودکی، به لحاظ عاطفی امنیت درونی را تجربه نکرده است و دچار تله رهاشدگی است که یکی از مهم ترین و رایج ترین انواع تله های شخصیتی است.
این فرد وقتی وارد یک رابطه می شود، بعد از گذشت مدتی، احساس مجهولی دارد که خودش هم دلیل آن را نمی داند. چون نتوانسته امنیت عاطفی را به دست آورد. بنابراین از این رابطه خارج می شود به سراغ رابطه جدیدی میرود تا بتواند این حس مجهول را از بین ببرد
او دوباره وارد رابطه دیگری می شود و بار دیگر همان حس را تجربه می کند زیرا بازهم امنیت درونی که می خواست را به دست نیاورده است. این ماجرا همچنان ادامه خواهد داشت و همواره یک خلاء درونی را احساس می کند. این خلا همان عدم وجود مرکز درونی می باشد.
گاهی اوقات این شخص بر عکس این ماجرا عمل می کند. یعنی از رابطه فرار می کند. مثلاً دچار اعتیاد به کار میشود؛ شبانه روز کار می کند تا حتی زمای برای فکر کردن به ایجاد رابطه عاطفی، نداشته باشد. زیرا باعث می شود که احساس ناامنی را دوباره تجربه کند.
مثال تله های شخصیتی ۲: تله محرومیت هیجانی
فرض کنید فردی در دوران کودکی خود طعم صمیمیت را نچشیده است. روابط عاطفی چنین شخصی در بزرگسالی روابط سطحی است و هر جا حس کند که رابطه عاطفی او دارد عمیق و صمیمی می شود، چون چنین شخصی تا به حال الگوی صمیمیت را تجربه نکرده است، احساس بدی به او می دهد و هر چه سریعتر رابطه را ترک میکند و از برقراری روابط صمیمی فرار می کند.
چون دقیقا زمانی که صمیمیت بیشتر و بیشتر می شود، این فرد فشار خیلی بیشتری را از لحاظ روانی تحمل میکند، بدون اینکه حتی خودش هم متوجه بشود و به همین دلیل این موضوع هم باعث تعجب خودش میشود و هم طرف مقابل!
طرف مقابل می گوید: چه اتفاقی افتاد؟ ما که تازه داشتیم با هم صمیمی شدیم و یک رابطه گرم بین ما شکل میگرفت!
مثال تله های شخصیتی ۳: تله وابستگی
فرض کنید یک نفر در خانوادهای پرورش یافته است که توجه زیادی به او و نیاز هایش شده است و به اصطلاح، اطرافیان او نگذاشتهاند که آب در دلش تکان بخورد! مثل یک چتر حمایتی، مدام از او حمایت کردهاند و همه امکانات را برای او فراهم کردند و هر چیزی که خواسته در اختیار او گذاشته اند.
چنین شخصی در بزرگسالی دقیقاً به دنبال شرایطی می گردد که همانند دوران کودکی او باشد. به همین دلیل همیشه در روابط خود به دنبال کسی می گردد که نقش والد را برای او ایفا کند.
او نمی تواند شخصیت مستقلی داشته باشد و مثلاً اگر ازدواج کند، غرق هویت همسرش می شود. او حاضر است هر کاری انجام دهد تا رضایت طرف مقابل خود را جلب کند و خودش شخصیت مستقلی ندارد.
خواندن مثال های بیشتر در فرافکر