اینم یه کتاب دیگه
از جذاب ترین هاست! قطعا ارزش خوندن داشت:)
یه قسمت هایی شو میذارم براتون
توی دنیای امروز، همه چیز به قانون نیاز داره؛ حتی زندگی.
برای رسیدن به موفقیت توی هر زمینه ای از زندگی شخصی گرفته تا زندگی حرفهای، باید توی چارچوب یه سری قاعده و قانون عمل کنین.
خب برای داشتن زندگی قانونمند باید پایبند به قوانین هم باشین دیگه. کتاب دوازده قانون زندگی، یه پادزهره برای رام کردن هرج و مرج و نابسامانی های زندگی و جهان اطرافتون.
قانون اول : صاف وایستید و شونه هاتون رو عقب نگه دارین
این کار باعث میشه که مردم درک ذهنی بهتری از شما داشته باشن. با این کار آدمای بیشتری به سمت شما جذب میشن و نحوه برخورد متفاوتی با شما پیدا میکنن.
اعتماد به نفس پیدا میکنین و مغزتون پر از هورمون سروتونین میشه.
قانون دوم : با خودتون مثل کسی رفتار کنین که انگار مسئول کمک بهش هستین
فرض کنین به صد نفر از مردم یه دارو تجویز شده. یک سوم ازشون طبق معمول دوره درمان رو تکمیل نمیکنن و دوسوم هم داروهاشون رو تا آخر مصرف میکنن ولی سر ساعت نمیخورنشون.
قانون سوم : با کسایی که خیرخواه شما هستن دوستی کنین
بیاین صادق باشیم. بیشتر ما دوستای به درد نخور زیاد داریم. دوستایی که باهاشون بیرون میرین چون هم اتاقیمون هستن، همکلاسی مدرسمون هستن ، همکارمون هستن و غیره.
اگه اینی که گفتم برای شما صدق میکنه، وقتشه راجع بهش خوب فکر کنین. دوتا سوال مهم : آیا کسی که توی دایره دوستاتونه شما رو به سمت آدم بهتری شدن هدایت میکنه؟ یا کسیه که وقتی میبینیدش لبخند میزنین و کنارش شادین؟ اگه جوابتون به هر دو این سوالا یه نه بزرگه، باید درباره دوستاتون تجدید نظر کنین. این مهمه که به کسایی که باهاشون وقت میگذرونین توجه کنین.
قانون چهارم : خودتون رو با کسی که دیروز بودین مقایسه کنین، نه با کسی که امروز هست
قانون پنجم : اجازه ندین بچه هاتون کاری کنن که ازشون متنفر بشین
آقای نویسنده توی این فصل به خیلی از نکات راجع به پدر و مادر بودن اشاره کرده ولی اگه بخوام صادق باشم بخشی از اون من رو جذب کرد که راجع به این بحث میکنه که ایا باید بچه هاتون رو به خاطر رفتار بدشون تنبیه بدنی کنین؟
این صحنه رو تصور کنین : شما میاین توی پذیرایی خونه و میبینین بچتون داره سعی میکنه یه چنگال رو توی پریز برق فرو کنه. قاعدتا شما فریاد میزنین که بس کن بچه. ولی اون به حرف شما توجهی نمیکنه و به کارش ادامه میده.
دوباره و دوباره فریاد میزنین ولی فایده نداره. خب شما چیکار میکنین؟ خب به نظر پیترسون جواب روشنه. هر کاری که از نظر منطقی زودتر بچه رو نجات بده بهترینه.
چون راههای دیگه میتونن به قیمت جونش تموم بشن، توی این مورد اگه لازمه یه سیلی محکم به صورت بچه میتونه موثر باشه. شما چی فکر میکنین؟ بخش کامنتها منتظر شماس.
قانون ششم : قبل از این که از دنیا انتقاد کنین، رفتار خودتونو تغییر بدین
حتما واژه نهیلیسم به گوشتون خورده. اعتقاد به اینکه همه چیز اساسا بی معنیه. توی سال گذشته، من با این قضیه به شدت درگیر بودم تا جایی که افسرده شده بودم و حتی واسه ادامه این پادکست هم دلیلی پیدا نمیکردم.
تو تنهایی فرو رفته بودم و میگفتم بزار دنیا هرجور که میخواد پیش بره من میخوام پیاده شم. ولی خبر خوب اینه که با موفقیت از اون وضعیت بیرون اومدم و سر و مر و گنده دارم با شما صحبت میکنم.
الان که به شیش ماهی فکر میکنم که با اضطراب وجودی درگیر بودم، میبینم یکی از بهترین چیزهایی بود که برام اتفاق افتاد. خلاصه به جای انتقاد از جهان و آدماش، پیترسون پیشنهاد میکنه تا کاری رو که خودتون هم میدونین اشتباس انجام ندین و تو خودتون تغییر ایجاد کنین.
قانون هفتم....
نظرتون چیه ادامه شو بخونین؟ :)