نیم نگاهی به کتابِ صحنه پردازی دررمان
نوشته ی ریموند آبستفلد
ترجمه عبدالله کریم زاده
انتشارات سوره مهر
فصلِ دوم
شروع صحنه
*********
یکی از سخت ترین بخش های نوشتن، همان پاراگراف اول است و این سختی فقط مخصوص نویسندههای نوقلم نمی باشد. بلکه اکثر غریب به اتفاق نویسنده ها در این باره اتفاق نظر دارند. تاجاییکه برخی از آنها طبق گفته خود، برای نوشته آن در مواردی ماه ها زمان صرف کردهاند و معتقدند که بسیاری از مسائل داستان از جمله لحن، پیرنگ، سبک، مضمون و... با همان پاراگراف اول تکلیفشان معلوم می شود. ولی در ادامه نوشتن راحتتر خواهد شد.
مشخصات هرصحنه:
اگرچه در هر داستان یا رمان، احتمال دارد دهها صحنه وجود داشته باشد، ولی آنچه که الزامی به نظر می رسد، این است که هر صحنه همانند یک داستان یا رمان کامل، باید ابتدا ، میانه و پایان داشته باشد. از همه مهمتر این که لزوم وجود این صحنه در داستان برای نویسنده به اثبات رسیده باشد.
آغازِ صحنه:
مانند اولین پاراگراف هر داستان و رمان آغاز هرصحنه نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. چرا که وظیفه جذب خواننده به عهده همین جملات آغازین صحنه است .
به این معنی که میزان اهمیت و ضرورت وجود یک صحنه به میزان تاثیرگذاری آن روی خواننده بستگی دارد. این تاثیر گذاری می تواند :
۱_ با دادن اطلاعات در خصوص شخصیت های داستان باشد. ۲_ فضای مخالف اتفاق اصلی داستان را بسازد تا در صورت رخ دادن حادثه ی اصلی، خواننده غافلگیر شود. مثلا اگر قرار است اتفاقی روی دهد از قبل با پیش کشیدن موضوع طنز چگونه فضای متضاد ایجاد کرده تا خواننده با مواجه شدن با حادثه اصلی از این تضاد دچار شوک شده، تاثیرگذاری صحنه بیشتر شود. یک خواننده همیشه تمایل دارد بیشتر بداند ، بیشتر غافلگیری شود و آنچه که فکر می کند اتفاق نمی افتد با سرعتی بیش از حوصله و صبرش به وقوع بپیوندد .
۳_ گره اندازی و ایجاد تعلیق و ایجاد کششی برای فهمیدن موضوع یا شناخت شخصی در جریان داستان
۴ _ گره گشایی و دادن اطلاعات در مورد مضمون داستان و پاسخگویی به سوالاتی که احیاناً در صحنههای قبلی برای خواننده ایجاد شده باشد.
فنون آغاز هر صحنه :
آغاز هر صحنه می تواند به روش های مختلفی نوشته شود ولی برای اینکه بدانیم کدام نوع را برای داستان یا رمان مان انتخاب کنیم باید در مورد لحن ، سرعت، شخصیتپردازی و... داستانمان آگاهی بیشتری پیدا کنیم.
این روش ها را میتوان اینگونه دسته بندی کرد:
۱_ شروع از ابتدا ( ایستا )
۲_ شروع از میانه ( پویا )
۱_ شروع از ابتدا :
بیشتر نویسنده ها ازروی تنبلی ، با این روش به صورت بدی داستان خود را به رشته تحریر در می آورند. ولی ما می توانیم با توجه به مطالب زیر، از بروز چنین اتفاقی جلوگیری کنیم.
قبل از هر چیزی باید بدانیم از کجا قرار است داستان را شروع کنیم. در خصوص پاسخ به این سوال میتوانیم به این موارد توجه کنیم:
محل وقوع داستان : توصیف و توجه به مکانی که داستان در آنجا اتفاق خواهد افتاد ، میتواند شروع خوبی را برای داستانِ شما رقم بزند.
زمان وقوع داستان : این که داستان ما در چه زمانی و با چه رویدادهای تاریخی همزمان بوده و یا از نظر فصول سال یا حتی چه ساعتی از روز حادث شده باشد، میتواند مورد توجه قرار گیرد.
شروع داستان با یک حادثه : این نیز یکی ازفنونِ شروع داستان است که با حادث شدن یک اتفاق( نیروی محرکه اصلی) نویسنده داستان خود را آغاز میکند.
شخصیت های همبسته ( راوی همراز ) : در این روش ، راوی معرفی کننده شخصیت اصلی است ، که یا در داستان به عنوان یک شخصیت فرعی حضور دارد، یا فقط نقش یک راوی را بازی میکند . مزیت این روش آن است که داستان بلافاصله درباره شخصیتی که راوی معرفی میکند، تعلیق ایجاد میکند.
مواقعی که راوی، شخصیت فرعی محسوب می شود ، داستان بر مبنای زاویه دید اول شخص نوشته می شود. ولی شخصیت اصلی داستان ، با اطلاعات و دیدگاه های محدوده شخصیت فرعی ، که همان راوی است ، در هر صحنه با همراهی خواننده کشف میشود. این روش بیشتر در داستان های معمایی و پلیسی استفاده می گردد. تعلیق داستان در این روش زیادتر از فنون دیگر است ، چرا که خواننده ، اجازه ورود به ذهنیت شخصیت اصلی را ندارد و صرفاً با اطلاعات محدود شخصیت فرعی همراه داستان میشود.
توصیف شخصیت : یکی از رایج ترین و پرطرفدارترین روش های شروع صحنه، توصیف شخصیت در اول صحنه است که این توصیف ، به دو روش اصلی میتواند انجام شود :
الف) خود توصیفی : این روش با زاویه دید اول شخص نوشته میشود ، و این فرصت را به خواننده میدهد که، به صحت گفته های راوی شک کند . در واقع راوی تبدیل به شخصی غیر قابل اعتماد می شود . اگرچه در روش سوم شخص هم ممکن است راوی غیرقابل اعتماد باشد ولی ، در خود توصیفی با زاویه دید اول شخص ، خواننده فکر میکند، آیا شخص راوی به آن حد از خودشناسی رسیده که اطلاعات صحیحی را در اختیار او بگذارد؟ که این امر باعث تعلیق میشود.
ب) توصیف با زاویه دید سوم شخص : مزیت استفاده از زاویه دید سوم شخص این است که، به دلیل دورتر شدن شخصیت ( از خواننده ) نویسنده می تواند با ظرافت خاصی درباره شخصیت، قضاوت کند.
۲_ شروع از میانه :
زمانی که میخواهید از میانه، داستانتان را شروع کنید و روش پویا را برای نوشتن انتخاب کردهاید، میتوانید از فنون زیر استفاده کنید:
الف ) شروع با گفتگو: شروع با گفتگو ، مثل این است که خواننده در جایی نشسته و در حال استراق سمع باشد . این امر وی را برای خواندن و همراه شدن با داستان تشویق میکند . چرا که با این فن ، حس کنجکاوی و تعلیق ،در داستان ایجاد شده است .گفتگو بیدرنگ به داستان سرعت میدهد. پس اگر صحنه ها را با گفتگو شروع کنیم باعث ایجاد شوق در خواننده برای ادامه داستان می شویم.
ب ) پرش ناگهانی یا پرش از صحنه به صحنه های دیگر:
احتمالاً در برخی از داستانها و رمانها شاهد این موضوع بوده اید که ، نویسنده شروع فصل جدید داستان را با گفتگو یا حادثهای کاملاً بی ربط با آخرین صحنه فصل قبل ، شروع کرده باشد. در این حالت نویسنده میخواهد در داستان تعلیق و اضطرار و فوری و فوتی بودن چیزی را در پیرنگ نشان دهد که برای خواننده بهشدت جذاب می باشد . البته این بی ربط بودن ها باید با دقت و هدف باشد، تا خواننده در ادامه ، نه تنها دچار سردرگمی نشود بلکه مانند کاشفی با گره گشایی و کشف ارتباط اتفاقات در آن صحنه ها ، لذتی وافر را ازخواندنِ داستان ببرد.
ج ) شروع صحنه با وعده بزرگ : یک فنِ دیگر برای شروع صحنه، آن است که نویسنده وعده دهد درصحنه بعدی چه روی خواهد داد. هرچه تاثیر این ادعا بیشتر باشد ، خواننده بیشتر به صحنه علاقه مند خواهد شد.
یک شروع خطرناک ( صحنه خواب) :
هرگز رمان و داستان خود را با خواب و رویا شروع نکنید، مگر این که خواب و رویا جزو لاینفک داستان شما باشد .
البته داستان هایی را هم دیده ایم که با صحنه خواب شروع شده ولی نویسنده آنقدر در پرداخت این صحنه حرفهای برخورد کرده و آن را بخوبی جا انداخته که بسیار تاثیرگذار و موفق بوده . از مهمترین دلایل موفقیت آن هم این بوده که نویسنده از همان ابتدا صریحا به خواننده می گوید که این یک خواب است و دیگر خواننده با ادامه دادن داستان ، و با فهمیدن اینکه کل مطالب یک خواب و رویا بوده، ناامید نمی شود.
سخن آخر :
همان طور که دیدید در کل این فصل، نویسنده ما را با فنون مختلف شروع صحنه آشنا کرده ولی ما باید از کجا متوجه شویم که برای داستانی که می خواهیم بنویسیم، چه فن و سبکی مناسب است. در واقع این سوال را نمی شود به صورت دقیق ، پاسخی واحد داد . شاید بهتر باشد صحنه های مان را با فنون مختلف نوشته و آنها را امتحان کنیم .در پایان از بین شان بهترین ها را انتخاب کنیم.