farideh fard
farideh fard
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

ماه اول تمرین۸

کودکی ، پرشور و بازیگوش بودم . ولی هر زمان گلدوزیهای مادرم را روی لبه ی بقچه های سفید داخل کمد ، می دیدم ، غرق تماشای رقص رنگ ها می شدم .

کودکی فراموشم می شد و به عالم رنگ ها و نقشه ها سفر می کردم . بزرگتر که شدم با ورود به مدرسه ، به خاطر می آورم که هیچگاه از درس انشا دل ِ خوشی نداشتم ولی عاشق آزاد نویسی و نوشتن خاطره بودم .

ادبیات را دوست نداشتم اما دیوانه وار کتاب می‌خواندم .

تحمل زنگ‌هنر برایم سخت بود، ولی از کشیدن نقاشی ساعت ها غرق لذت می شدم و دیوانه وار رنگ ها را روی صفحات به رقص در می آوردم و از شوق این لذت مست می شدم .

و حالا بعد از گذشت سال‌ها از آن ایام ، همچنان خواندن و نوشتن همراه و یار جدانشدنی من است .همدم لحظات تنهایی و انیس و غمخوار تلخی های زندگیم . باور ندارم بدون اینها می‌توانستم از کوره راه های تنگ و ترسناک ناکامی‌ها و شکست های زندگی به سلامت عبور کنم .

همیشه دلتنگی هایم را روی بوم ، با طرح و رنگ به دست فراموشی می سپردم . در تلخکامی ها ، اشکهایم ، سطر سطر دلنوشته هایم را گلباران کرده ، دل و جان را با جملاتش جلا می دادم و سبکبال به ادامه ی راه امیدوار می‌شدم .

هر گاه کتابی را برای خواندن انتخاب می‌کردم ، مثل آن بود که زندگی قهرمانان داستان را همسان خود او تجربه می‌کنم . همراهش می‌شدم . با شادی هایش می خندیدم . با غم هایش می گریستم ، و با عشقش عاشقی میکردم .

هر کتاب برای من حکم یک زندگی را داشت.

بدین سان باور دارم بارها عاشق شده ام ، بارها مرگ را تجربه کردم ، و این گونه می‌توان گفت که شاید بارها متولد شده‌ام .

هنوز هم‌، نقشها و رنگها ، درست مانند زمان کودکی، مرا مجذوب خود می‌کند . انگار جادویی هنر دست از سر من بر نمی دارد . زمانی که نقشی می‌کشم و رنگی روی بوم می گذارم ، مانند آن است که همه ی وجودم با چرخش قلمو به حرکت در می آید.

گردش خونم را در رگ هایم حس می کنم . ضربان قلبم را با ضربات قلمو نظم می‌دهم ، و در نهایت زندگی رنگ زندگی به خود گرفته و زیبایی را به من هدیه می کند.

تصور بودن بدون نوشتن و رسم طرح‌رنگ برایم غیرقابل تحمل است .

هر چه بود و هر چه هست و هر آن چه خواهد شد، زندگی برای من همین است و بس.

آرزوی من برای آخرین روی زندگی‌ام این است ، که کنار همسر و دخترم در حالی که به آخرین تابلوی نقاشی ام نگاه می کنم ، مشغول ویرایش آخرین داستانم باشم .


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید