محرم امسال هم همچون محرمهای قبل سپری شد. اکثر ما در این مراسم حضور داشتیم یا حداقل به نحوی با آن درگیر شدیم. از ترافیک ناشی از صف دریافت چای و شربت هیئتها گرفته تا قیمه نذری و... شاید بزرگترین فایده "ظاهری" محرم، همین دورهم جمع شدن انسانها برای یک هدف واحد باشد! حتی اگر آن هدف واحد، گرفتن نذری قیمه باشد، همین هم در دنیای مدرن و شلوغ امروز غنیمتی است!
موضوع مهمی که وجود دارد این است که ما امام حسین (ع) را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم. تنها چیزی که دیدهایم صدای طبل و ماتم، صدای شمشیر و زنجیر و مشتی تعزیه که جز ماتم و جنگ هیچ دستاورد دیگری ندارند (البته تعزیه خوب هم داریم ولی عمدتا همین ماتم و جنگ هستند). مراسمی که همه وام گرفته از دین مسیحیت هستند و از دوران صفویان و از اروپا به ایران و هند وارد شدهاند. جالب است بدانیم که امام حسین هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد. در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند. در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند...
موضوع مهم دیگر این است که متاسفانه بجای اینکه از واقعه عاشورا درس بگیریم، رسم گرفتهایم و هرساله رسم ما بر درس ما پیش است... نمیخواهم مراسم مذهبی را زیر سوال ببرم و بگویم که همهاش اشتباه است و نباید انجام شود! حرفم این است که در این روز میتوان هرکاری انجام داد؛ مهم آن است که با چه رسالت و بینشی آن کار را انجام میدهیم؟ اگر اشک میریزیم آیا اشک ما به خاطر حسین و کشته شدن اوست یا بخاطر این است که ما در آن روز در کنار حسین و یارانش نبودیم که با ستم زمانه مقابله کنیم...؟
پس عزا بر خود كنيد اي خفتگان ز آنكه بَد مرگي است اين خوابِ گران
روحِ سلطاني ز زنداني بجَسْت جامه چه درانيم و چو خاييم دست
چونكه ايشان خسروِ دين بوده اند وقتِ شادي شد چو بشْكستند بند
سوي شادُرْوانِ دولت تاختند كُنده و زنجير را انداختند
روزِ مُلك است و گَش و شاهنشهي گر تو يك ذرّه از ايشان آگهي
ورنه اي آگه بَرو بر خود گِري ز آنكه در انكارِ نَقل و مَحشري
بر دل و دينِ خرابت نوحه كن كه نميبيند جز اين خاكِ كهن
ور همي بيند چرا نبْود دلير پُشْتدار و جان سپار و چشم سير
در رُخت كو از مَيِ دين فرّخي گر بديدي بحر كو كفِّ سخي
آنكه جُو ديد آب را نكْند دريغ خاصّه آن كاو ديد آن دريا و ميغ
مثنوي ـ دفتر ششم ـ بیت 795 ـ 805
عاشورا روز انتخاب است، انتخابی که در هر لحظه از زندگی با آن درگیر هستیم. انتخاب بین آنچه هستیم، و آنچه باید باشیم. و آنچه که در این راه باید قربانی دهیم، که هر آنچه ما را میسازد و عیارمان را مشخص میکند انتخابهایمان است. حر بن یزید ریاحی اولین کسی بود که آب را به روی امام بست و اولین کسی شد که خونش را در راه امام داد ...عمر سعد اولین کسی بود که به امام نامه نوشت و برای رهبری دعوت کرد و اولین کسی بود که تیر را به سمتش پرتاب کرد ...دنیا دار ابتلاست، با هر امتحانی چهره ای از ما آشکار میشود، چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده میکند! پس مراقب باشیم که درهر لحظه از بزنگاه کربلای زندگی انتخابگری آگاه باشیم، که سرنوشت هرانسان در گرو انتخابهای خود اوست. شاید این همان معنای "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا " باشد...
از خدا عاقبت به خیری بخواهیم...