امروزه خرسها شخصیتهای مهربان کارتونها هستند و عروسکهای شیرین و شاد آنها را خیلی جاها میتوان دید، ولی مردمان قدیم هندواروپایی هرگز خرسها را مهربان نمیدیدهاند!
«خرس» فارسی از ریشهای هندواروپایی بر جای مانده است که از آن برای نمونه در اوستایی -arəša و در لاتین ursus باقی مانده بوده. این واژه لاتین بعدها در فرانسوی ours و در ایتالیایی orso شده است.
بنواژۀ هندواروپایی احتمالاً از ریشهای فعلی به معنی «ویران کردن» بوده است!
در واقع واژهای که در هندواروپایی برای نامیدن خرس به کار میبردهاند در اصل به معنی «ویرانگر» بوده و احتمالاً لغت اوستایی -rašah به معنی «ویرانی» هم از همان ریشه است.
امروزه به بعضی چیزها در فارسی به شوخی «اسمش رو نبر!» میگویند؛ مثلاً یادمان هست که در کارتون شهر موشها حتی بر زبان آوردن نام گربه باعث ترس میشد و به همین خاطر به آن «اسمش رو نبر!» میگفتند.
اینها برای ما شوخی بود، ولی برای بعضی مردمان خاطرههای واقعی تاریخی است؛ از جمله آنکه حتی نام و یاد خرس هم برای مردمان بیچارۀ هندواروپایی آن اندازه سهمگین بوده که بعدها در شاخۀ ژرمنی آن زبانها اسمش را نمیآوردند و مثلاً رنگش را میگفتهاند؛ چیزی مثل «اون قهوهایه»!
در واقع واژههای bear در انگلیسی و Bär در آلمانی که به معنی خرس هستند با واژه انگیسی brown به معنی «قهوهای» همریشهاند.
در شاخۀ بالتی زبانهای هندواروپایی به خرس چیزی میگویند که معنایش کموبیش میشود «ماهیگیر در یخها» ولی گویا اسلاوها و هندیهای باستان از خرس بیشتر از این حرفها میترسیدهاند، برای همین هم دستبهدامن «بهگویی» شده بودند! یعنی به خرس میگفتند «عسلخور» تا هر جور شده زهر ماجرا را بگیرند.
در روسی به خرس ’medved میگویند. جزء نخست این لغت med به معنی «عسل» است که با «می» و «مُل» فارسی همریشه است. جزء دومش هم ed است که از ریشهای به معنی خوردن آمده و با eat انگلیسی همریشه است.
نام رییسجمهمور پیشین روسیه یعنی آقای «مِدوِدِف» نیز از همین ریشه است!
نیاکان فنلاندیها نیز که زبانشان هندواروپایی نیست روش دیگری برای به زبان نیاوردن نام این جانور درپیشگرفته بودند. آنها واژه هندوایرانی خرس را وام گرفته بودند تا غریب بودن واژه، تحمل این تابو را برایشان آسانتر کند! در فنلاندی به خرس karhu میگویند.
منبع:
https://telegram.me/vazhegozini/
پن. نتیجهی روانشناختی این که وجود عروسکهای زیبا و دوستداشتنی خرس (برای نمونه Teddy Bear) نیز در واقع نوعی تلطیف روانی و احتمالاً با هدف ایجاد ذهنیتی جسورانه در برابر این موجود ترسناک برای کودکان بوده است.