◄ افزونهای بر یک یادداشت: خدایان از چه زمانی «مذکر» شدند؟
◄ جستار زیر بریدهای است از یکی از سخنرانیهای اوشو که بسیار با جستارِ چندی پیشم در باب «رقابت جنسیتی جامعه بشری» همخوانی دارد و نمیتوانستم به آن نیفزایم!
اوشو : اجازه بدهید زنانگی در شما رشد کند...
یکبار شخصی از برتراند راسل پرسید: نظرت راجع به تمدن چیست؟
راسل گفت: مقوله جالبی است، بالاخره یک نفر باید آن را شروع کند!
انسان به روشی بسیار غیر متمدنانه زندگی میکند. ازاینرو صفاتی که از روحیه جنگجویانه میآیند ارزشمند تلقی میشوند؛ و صفاتی که از روحیه ظریف و زیباپسند میآیند خفیف میشوند.
ظرافت به زنانگی شناخته میشود. بله ظرافت به زنانگی است! اما مشکلی در آن وجود ندارد.
درواقع ظرافت به همین دلیل که زنانه است باید ارزشمند تلقی شود.
◄ دو چیز در زنانگی نهفته است:
یکی اینکه خداوند زن متصور میشود، نه مرد؛ که بسیار هم واقعیتر است. خدا بهعنوان پدر حقیقت ندارد. در حقیقت سازمان پدرانه بسیار دلخواهانه انتخابشده است. جامعه آن را خلق کرده، بسیار احتمال دارد که در آینده این سازمان محو شود و پدر جزئی نامربوط از این سازمان شود. درواقع ایده پدر از دل تملک شخصی بیرون میآید. وقتیکه مرد به داشتن دارایی شخصی آگاه شد، زن را به تملک خود درآورد. مرد به زن این آزادی را نمیدهد که بی قید و شرط زندگی کند، بدون اینکه جزو مایملک شخص خاصی باشد.
و البته مرد از یک نظر خاص از زن برتر است. از نظر حیوانی از زن قویتر است. از جهت عضلانی، مرد قویتر است.
زن از جهات دیگری قویتر است. زن توانایی عشق ورزیدن بیشتری دارد. قلب بزرگتری دارد. ظرفیت بیشتری برای صبوری دارد، ظرفیتی برای ایستادگی در برابر ناملایمات، قدرتی عظیم که از رنجهای زندگی عبور کند بیآنکه تأثیر بپذیرد.
مرد از این جهات بسیار ضعیف است، اما عضلات قدرتمندی دارد، وزنش هم کمی بیشتر است. استخوانبندیاش هم درشتتر است، میتواند به لحاظ فیزیکی بر هر زنی غلبه کند.
ازاینرو مرد شروع به تسخیر داراییها کرد. میخواست کاملاً مطمئن شود که تنها فرزندانش میتوانند مالک داراییاش شوند؛ و این سرآغاز نظام پدرسالارانه بود.
مادر یک پدیده طبیعی است، پدر مصنوعی است.
در حیوانات هیچ پدری وجود ندارد، تنها مادر، در پرندهها تنها مادر، پدر یک اتفاق است، ذات نیست.
زن هم میتواند جایگاه پدر را بگیرد اگر از لحاظ مالی و روانی مستقل باشد.
در آینده دوباره همهچیز به شکل سابق برمیگردد. پدرسالاری محو میشود.
این قابل پیشبینی است. دلیل بقا طولانیتر پدر این بود که در گذشته مرد بسیار مهم شده بود. او تمام سازمانها و جوامع را حول نیروی بازوی خود خلق کرد. حتی خدا هم مذکر شد!
حال آنکه خدای زن بسیار به واقعیت نزدیکتر است. چرا که خدا رحِم است، از درون رحِم است که همهچیز رشد میکند. تمام آفرینش از رحِم آغاز میشود...
برگردان: آهو شکرایی، 2011