◄ یک ﺗﺎﺟﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎی ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﺎﯾﻖ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﺍﺯ کنارش ﺭﺩ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺵ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺎﻫﻰ ﺑﻮﺩ!
او ﺍﺯ ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﺪ تا رو ﺑﮕﯿﺮﻯ؟
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: ﻣﺪﺕ ﺧﯿﻠﻰ کمی!
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺻﺒﺮ ﻧﮑﺮﺩﻯ ﺗﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎﻫﻰ ﮔﯿﺮﺕ ﺑﯿﺎﺩ؟
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﻯ ﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻥ خانواده‌ام کافیه!
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: ﺍﻣﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﻭﻗﺘﺖ ﺭﻭ ﭼﯿﮑﺎﺭ می‌کنی؟
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ می‌خوابم؛ ﺑﺎ ﺑﭽﻪﻫﺎﻡ ﺑﺎﺯﻯ می‌کنم؛ ﺑﺎ ﺯﻧﻢ ﺧﻮﺵ می‌گذرونم؛ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﺮﻡ ﺗﻮ ﺩﻫﮑﺪﻩ می‌چرخم؛ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺷﺮﻭﻉ می‌کنیم ﺑﻪ ﮔﯿﺘﺎﺭ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺷﮕﺬﺭﻭﻧﻰ! ﺧﻼﺻﻪ ﻣﺸﻐﻮﻟﻢ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻉ زندگی!
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: ﻣﻦ ﺗﻮﯼ ﻫﺎﺭﻭﺍﺭﺩ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﻭ می‌تونم ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ! ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ کنی! ﺍﻭن‌وﻗﺖ می‌تونی ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﯾﮏ ﻗﺎﯾﻖ بزرگ‌تر ﺑﺨﺮﻯ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺍﻭﻥ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺎﯾﻖ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ بعداً ﺍﺿﺎﻓﻪ می‌کنی! ﺍﻭن وﻗﺖ ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﻗﺎﯾﻖ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﺩﺍﺭی!
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: ﺧﺐ! ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ؟
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: خب به جای این که ماهی‌ها رو ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﻔﺮﻭﺷﻰ اون‌ها ﺭﻭ مستقیماً ﺑﻪ مشتری‌ها میدی ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩﺕ کاروبار ﺩﺭﺳﺖ می‌کنی …ﺑﻌﺪﺵ ﮐﺎﺭﺧﻮﻧﻪی خودت رو ﺭﺍﻩ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻯ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪﺍﺗﺶ ﻧﻈﺎﺭﺕ می‌کنی... ﺍﯾﻦ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻫﻢ ﺗﺮﮎ می‌کنی ﻭ ﻣﯿﺮﻯ مکزیکوسیتی! ﺑﻌﺪﺵ لوس‌آنجلس! ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻫﻢ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭﮎ... ﺍﻭﻧﺠﺎﺱ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﻯ مهم‌تر ﻫﻢ می‌زنی …
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: این کار ﭼﻘﺪﺭ ﻃﻮﻝ می‌کشه؟
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: با تخمین من حدوداً ﭘوﻧﺰﺩﻩ ﺗﺎ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎل!
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ ﺁﻗﺎ؟
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ قسمتش ﻫﻤﯿﻨﻪ! ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﮐﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻭﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻯ ﻭ ﺳﻬﺎﻡ ﺷﺮﮐﺘﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﯿﻠﻰ ﺑﺎﻻ می‌فروشی! این کار میلیون‌ها دلار برات ﻋﺎﯾﺪﻯ داره!
ﻣﮑﺰﯾﮑﻰ: میلیون‌ها ﺩﻻﺭ؟؟ ﺧﺐ ﺑﻌﺪﺵ ﭼﻰ؟
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﻰ: اون وقت ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻰ! ﻣﯿﺮﻯ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﺳﺎﺣﻠﻰ ﮐﻮﭼﯿﮏ! ﺟﺎﯾﻰ ﮐﻪ می‌تونی ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﻗﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﻰ! یک‌کم ﻣﺎﻫﯿﮕﯿﺮﻯ ﮐﻨﻰ! ﺑﺎ بچه‌ها ﻭ ﺯﻧﺖ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻰ! ﻭ …
ﻣﮑﺰﯾﮑﯽ ﻧﮕﺎه معنی‌داری ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺧﺐ ﻣﻦ ﺍﻻﻧﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ همین کارو می‌کنم آقا!!
