برای فهمیدن حال خراب تهران نیازی به کارشناسی و ارشد و دکتری نیست، کافی است یکی از حس بینایی یا بویایی بهره مند باشیم. بگذریم از اینکه از این هوای غبار آلود چه ماهی ها که نصیب برخی نشریات و جریان ها نشده است، یکی از بی تدبیری دولت می گوید و دیگری "احمدی نژاد" کیسه بوکس این روزهای عالم سیاست ایران را به خاطر این وضعیت که مثل همیشه "ریشه در دولت قبل" دارد تا سر حد آفرینش ذرات معلق آسمان تهران و حتی شاید ایران محکوم می کند. در این بین کمتر می توان نشانه ای از دلسوزی خالصانه برای مردم یافت. برای ما چند میلیون نفری که تقاص همین چند میلیون بودنمان را پس می دهیم.
چقدر تهرانی داریم؟!
از بین ما شاید کمتر کسی از ساکنین قدیمی تهران باشد، با آزمایشی ساده می توان این موضوع را اثبات کرد؛ خود شما اصالتا کجایی هستید؟ اگر از همان اول اهل تهران یا ری بوده اید شما می توانید خود را تهرانی بدانید، حال در یک جمع چند نفره از دوستان یا همکارانتان این سوال را مطرح کنید، معمولا در بهترین حالت وقتی دو یا سه نسل به عقب برویم کمتر کسی اصالتش تهرانی خواهد شد. ما مهاجران پایتخت امروز به سختی نفس می کشیم. در شروع این بحران چند روز خفه کننده داشتیم، کم کم روزها زیاد شد و حال که زمستان نیامده روزهای سیاه پایتخت خودنمایی می کنند.
باز هم با فروکش کردن اندکی از آلودگی هوا، بحث بحران جمعیت تهران و تمرکز دهشتناک ثروت و امکانات به فراموشی سپرده خواهد شد (بگذریم که حالا هم چندان مطرح نیست!) تا لرزه ای کوچک که ما را به یاد "زلزله بزرگ" بیاندازد، یا شاید هم تا فصل سرمای بعدی، آه از این همه فراموشکاری ما.
چکمه روی گلوی شهر
به راستی علت این حد از آلودگی چیست؟ روشی برای پیدا کردن راه حل هست که تمام ایده ها را باید مطرح کرد، به نظر می رسد وضعیت برای استفاده از این روش به حد کافی بحرانی هست!
از پایین شهر شروع می کنیم، خودروهای مدل پایین که با معاینه تقلبی فنی و یا بدون معاینه فنی مشغول دود زایی هستند و اگر فکر می کنید تمام تقصیر را می توان متوجه صاحبان این وسایل نقلیه دانست، توجه شما را به چند نکته جلب میکنم تا شاید بهتر قضاوت کنید:
اولین و مهم ترین موضوع "پول" است، شرایط اقتصادی طبقه عظیمی از پایتخت نشین ها ( که شاید با بازگشت به شهرشان زندگی بسیار خوبی داشته باشند) به آن ها اجازه خرید خودرویی با استانداردهای مناسب و گاهی حتی تعمیر اساسی خودروهایشان را نمی دهد، که البته این موضوع برای برخی اقشار مردم ( به دلیل اختلاف طبقاتی فاحش) و حتی برخی مسئولین (به همان دلیل قبلی!) قابل درک نیست.
دومین نکته عدم تمایل به قانون پذیری و قانون گریزی شدیدی است که نه تنها گریبانگیر ما مردم شده، بلکه در ادارات و نهاد ها هم ریشه دوانده است. اصلی که می توان آن را در عبارت زیر خلاصه کرد امروزه مبنای بسیاری از رفتارها و رویدادهای جامعه مدنی ماست:
"چرا وقتی میشود مشکلی را روی کاغذ و بدون زحمت با دریافت یا پرداخت هزینه ای کمتر حل کرد (رشوه-شیرینی-پول چایی)، خودمان و طرف مقابل را دچار زحمت و هزینه بیشتر کنیم؟"
نمود این اصل را اگر در مراحل تولید و پلاک و معاینه فنی خودروها دنبال کنیم، شاید سرنخ های مهمی از وضعیت هوای تهران به دست آوریم.
شاید اگر بنده هم یکی از مسئولین رده بالای شهری و استانی بودم، امروز عصر پس از پوشیدن کت و شلوار و سوار شدن بر خودروی پلاک دولتی ام به سمت محل جلسه می رفتم و پس از ذکر چند جمله در مورد وضعیت هوا به تعطیلی مدارس رأی مثبت می دادم و با خیال آسوده منتظر اعلام نظر هواشناسی میماندم. شاید حق هم داشتم چون راه های دیگر گران هستند و برای خیلی از کارهای دیگر این پول ها را لازم داشتیم.
چطور می توان هوای پاک تهران را نابود کرد؟
شاید باور نکنید پایین همین شهری که در آن زندگی می کنیم، داخل شهر و در منطقه 16 کارخانه ای به بی رحمانه ترین شکل ممکن به آلوده کردن هوای تهران مشغول است! ساکنین محله های اطراف با بوی بسیار بدی که شبانه در محدوده نسبتا بزرگی از جنوب تهران می پیچد آشنایی دارند و نکته بسیار عجیب سکوت و تعلل مسئولان در این باره است، کارخانه ای که خروج آن از شهر می تواند بار عظیمی از آلودگی را از دوش شهر بردارد.
شهرداری هوای شهر را هم دارد؟
یکی از منابع اصلی شهرداری در تهران متأسفانه فروش تراکم است، موضوعی که به طور غیر مستقیم به افزایش جمعیت دامن می زند و ای کاش مشکل فقط فروش تراکم بود؛ فروش زمین و تخریب باغات و فضای سبز داخل شهر و برج هایی که به جای باغ ها قد می کشند، تیشه هایی هستند که به ریشه ی شهرمان می زنیم و دریغا که به چه اندک بهایی سلامتی مان، شهرمان و اگر ناحق باشد شرافت را می فروشند.
اطرافمان چه خبر است؟
کافی است سری به اطراف تهران بزنید، به ریه های شهر که چیز زیادی از آن ها نمانده؛ برج ساز های داخل شهر برای تفریح خارج شهرشان ویلا لازم دارند و زیاده روی در ساخت ویلا موجب تخریب های گسترده و فاجعه بار باغات و پوشش های گیاهی اطراف تهران شده است. اثرات این تخریب را هم اکنون هم می توان دید، اما اگر مسئولین از خواب زمستانی بیدار نشوند و به جای امنیتی کردن مسائل و به جای ترس از نهاد های نظامی قدرتمند، با کمک خود مردم به حل مشکل و جلوگیری از ادامه فاجعه نپردازند، چیز زیادی از عمر مفید تهران باقی نخواهد ماند و از روزهایی همچون امروز به عنوان هوای پاک یاد خواهیم کرد.