آسمان
آسمان
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

کج‌دار و مریز


آخرین بار گفته بود از بعد از کنکور دیگر هدفی ندارد. هدف هایش، انگیزه هایش گم شده. گفته بود که اگر شما استاژر ها مرا دوست دارید و قبول دارید هنوز ندیده اید من چه چیز های ساده ای را نمی‌دانم چه خطاها که نکرده ام.

آخرین بار گفته بود که من فقط چون نمی‌دانم اگر اینجا در این مسیر نباشم چه کنم دارم ادامه می‌دهم و البته کج دار و مریز.

امروز با شجاعت از کیسی گفت که نتوانسته بود نجاتش بدهد. با جسارت پرسید که چه می‌توانم بکنم؟ و ‌پذیرفت که کوتاهی او و کم بودن دانشش باعث‌ شده بیمارش را از دست بدهد… اینکه ترسیده بود کاری پر از ریسک انجام بدهد شاید اینبار هم کج دار و مریز پیش رفته بود.

وقتی داستان ذره ذره از دست دادن بیمارش را گفت شدیدا حالم بد شد. حس کردم در و دیوار روی سرم خراب شده و نمی‌توانم نفس بکشم.

گویا همه ما در این مسیر کج دار و مریز حرکت می‌کنیم. گویا همه ما ناتمامیم و تا ابد ناتمام می‌مانیم در این اقیانوس بی انتها و مبهم.

گویا همه ما فراموش کرده ایم هر کلمه ای که ساده از کنارش عبور می‌کنیم چقدر می‌تواند تاثیرگذار باشد در حفظ جان انسان ها.

و‌ گویا حتی اگر بدانیم، انقدر تحمل ابهامان «به قول امیر محمد قربانی» پایین است که انتخاب اولمان کج دار و مریز پیش رفتن است…البته گاهی این قدرت تحمل پایین جواب برعکس می‌دهد…

خدایا توان پذیرش کارهایی که نمی‌توانیم انجام دهیم و قدرت انجام کارهایی که توان انجامشان را داریم به ما عطا کن?✨

#من_نویس

قصد دارم بنویسم... چون برای رسیدن باید شروع کرد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید