زینب فرخی
زینب فرخی
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

بیرون اومدن از نقطه امن چجوریه؟ تجربه من از این کار ترسناک!

خروج از نقطه امن
خروج از نقطه امن


برعکس همه که شما رو به بیرون اومدن از نقطه امن تشویق می‌کنن، من می‌خوام از بدی‌هاش بگم و توصیه کنم که این کارو خیلی محتاطانه انجام بدین.

تقریبا می‌شه گفت اندازه انگشتان یک دست سعی کردم از نقطه امنم خارج بشم. هربار که انجامش دادم، با بدترین و شدیدترین احساسات و هیجانات مواجه شدم؛ احساس غم، ترس، اضطراب، دلشوره و درنهایت افسردگی.

اگه شما هم مثل من رگه‌هایی از کمال‌طلبی و overthinkدارین، احتمال داره که چنین احساساتی رو تجربه کنین.

من هربار قبل از بیرون اومدن از نقطه امنم، شدیدا فکر می‌کنم. به موضوعاتی فکر می‌کنم که بعد از گذشت 2 یا 3 ماه برام مسخره و خنده‌داره.

نکته مثبت این‌جاست که شدت این احساس‌ها هربار کم‌تر می‌شه و ما به خودمون آگاهی بیشتری پیدا می‌کنیم. مثلا برای من اولین بیرون‌اومدن از نقطه امنم، حدود 3 ماه افسردگی درپی داشت ولی دفعه بعد، این مقدار به 1 ماه رسید و الان میانگینش حدودا 3 روزه...

باور دارم که قراره این احساس‌ها رو در خودم کم‌رنگ کنم ولی به این فکر می‌کنم که اگه از قبل می‌دونستم بیرون‌اومدن از نقطه امن چه حسی داره، شاید درد کم‌تری رو احساس می‌کردم. اگه می‌دونستم خیلی‌ها مثل من هستن، احتمالا بیشتر به خودم حق می‌دادم و کم‌تر سخت می‌گرفتم.

سمت خوب ماجرا این بود که بعد از گذر از این حال، هیچ‌وقت دوست نداشتم به نقطه اولیه برگردم و به خوشحال‌ترین ورژن خودم تبدیل می‌شدم.

حالا دوست دارم از همین تریبون اعلام کنم که ممکنه بعد از خروج از نقطه امن، به مشکلات من دچار بشین. پس حتما قبل از هر اقدامی، به این فکرکنین که ارزششو داره یا نه.

بعد هم بدونین که این احساس‌ها طبیعی و گذرا هستن. پس به خودتون حق بدین و باخودتون مهربون باشین!

نقطه امنروانشناسیریسکتجربه
نویسنده و اهل هنر https://zil.ink/zeinabfarrokhi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید