به بهانه پخش یکی از بهترین اپیزودهای کتابباز درباره شرم و کتاب زندگی تاب آورانه خانم برنه براون با بیان شیوای دکتر شکوری، که میتونین از اینجا ببینید، کمی درباره شرم، این دشمن بزرگ خودشناسی حرف بزنیم.
سعی دارم در این نوشته بیشتر از تجربه زیسته و ادراکی خودم صحبت کنم که بتونیم درباره شرم و ابعاد مختلفش بیشتر تفکر کنیم.
شرم شامل احساس منفی پایدار و کلی در رابطه با «خود» است، در حالی که گناه احساسات منفی ای را دربارۀ رفتار خاصی که «خود» انجام داده شامل می شود. مثلا فردی که دروغ میگه، نسبت به اون عمل احساس پشیمانی کنه ولی زمانی که این اتفاق به خود شخصیت فرد ارائه بشه و بخاطر اون گناه حس کنه آدم کم ارزش یا بی ارزشی هست اینجا حس شرم به وجود میاد.
نکتهی مهمی که قبل از شروع دسته بندی باید بهش اشاره کنم این هست که بزرگترین مشکل و دشمن ما برای اینکه خودمان را بشناسیم همین شرم هست چراکه وقتی شرم درون ما نهادینه بشود همیشه احساس حقارت یا خودکمبینی یا حس طردشدگی درون ما وجود دارد و هر چقدر بخواهیم به سمت خودشناسی حرکت کنیم این حس، مانند سدی اجازه نمیدهد که ما نقاط مثبت و منفی خودمان را ببینیم و نسبت به آن تفکر کنیم و به خودشناسی برسیم. به همین دلیل شاید اولین گام در این راه پیچیده، شناخت شرم و احساسات درونی ناشی از آن است که تا این امر محقق نگردد شناختی هم رخ نمیدهد.
اما برای شرم میتونیم سه دسته کلی عنوان کنیم که معمولا ماها نسبت به یکی از ابعاد و انواعش که همون نوع اول هست بیشتر آگاه هستیم ولی ابعاد دیگه اون در لفافههایی عنوان میشه که به ما اجازه نمیده نسبت بهش درست تفکر کنیم و موضع بگیریم.
اولین نوع شرم، برهنه ترین نوع آن است که به وضوح شخصیت یک آدم مورد سرکوب قرار میگیره و با جملاتی مانند فلان اتفاق تقصیر تو بود، تو آدم ضعیفی هستی، تو آدم بدی هستی، تو در آینده هیچی نمیشی و از این دست جملات که ماها از آدمهای مختلف، در طول زندگی شنیدیم و رویمان تاثیر گذاشته و حس شرم را در ما نهادینه کرده.این نوع زیاد نیازی به تعریف ندارد چراکه برهنه است و میتوانیم با کمی تفکر جاپای آن را در زندگی خودمان بیابیم.
دومین نوع شرم، استفاده از ضعفهای ماست.
احتمالا خیلی از شما که این متن را میخوانید در زندگی این مسأله را تجربه کردید که در جمعی فردی(خودمان) مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیریم و همیشه از آن جمع و آن افراد این جمله را میشنویم که «فلانی آدم با جنبه ای هست». و به نوعی آن را فضیلت اخلاقی میشمارند. این جمله از طرفی، سبب میشود فرد قربانی، تصور کند که من چقدر آدم خوب و با جنبه ای هستم و این حرفها صرفا یک شوخی است و سبب میشود حضور قربانی در جمع همیشگی باشد و تمام آن شرمهای وارده به خودش را نادیده بگیرد. از طرف دیگر افرادی که این عمل را انجام میدهند به نوعی برای حس عذاب وجدانشان دلیلی میآورد که فلانی(قربانی)، خودش راضی به این شوخی ها و تحقیرها هست و بدین ترتیب، به کار خودشان بدون حس عذاب وجدان، بدون درکی از این مسأله که این جملات کوبنده در قالب شوخی، یک فرد را به مسلخ نابودی میبرد و اثرات آن در آینده بیشتر مشخص میشود، ادامه میدهند.
نوعی دیگری ازسواستفاده از ضعف آدمها، در خصوص سبک زندگی مخصوصا مسائل زیبایی است با این جمله «شاید فلانی با این کار(مثلا عمل زیبایی)، حس بهتری پیدا میکند» یا «اگر من فلان چیز را میخرم یا فلان عمل را انجام میدهم بخاطر دیگری نیست به علت این است که آن چیز یا عمل، به من حس بهتری میدهد».
این نوع جملات به ظاهر ساده و درست، در واقع نوعی پوشش و سواستفاده از ضعفهای ماست. ما با این جملات، شرم پشت آن را میپوشانیم. ما از شرم «من زشتم» در حال فرار هستیم و نمیخواهیم با آن مواجه بشویم. چراکه تمامی این رفتار مبتنی بر سود سرمایهداری مانند عملهای زیبایی و خریدهای برندینگ بی دلیل، بر مبنای یک حس شرم القا شده توسط نظام سرمایهداری به ما القا شده در یک بستر ناخودآگاه. بدین معنی که وقتی شما با مدلهای مختلف زیبایی مواجه میشوی، و بی نقصی و استاندارد بودن آنها را میبینی و در آن تصاویر روتوش شدهی همیشه لبخند به لب، همه چیز را خوب و عالی میبینی، این شرم درون ما شعله ور میشود که «من زشتم»یا «من بدبختم» و...
خوشبختی، زیبایی و تمام مفاهیم اینچنینی، تماما با تعاریف نظام سرمایهداری در ما نهادینه میشود و همیشه نسبت به خودمان و زندگی حس بدی داریم. همیشه این را در ذهن داریم که تا فلان عمل را نکنم تا فلان برند را نخرم و...من خوشبخت نیستم یا نسبت به خودم حس خوبی ندارم. برگردیم به جمله اول، بله درست است ماها با آن رفتار حس بهتری نسبت به خود پیدا میکنیم ولی این حس، ارتباطی با خود واقعی ما ندارد بلکه مرهمی است بر آن شرم القایی توسط نظام سرمایهداری.
مدل دیگر این روش، شرم بر مبنای روایات روتوش شده عالی یک طرفه است که این مسأله را دکتر شکوری از کتاب زندگی تاب آورانه به خوبی توضیح داده اند که توصیه میکنم به بیان خود دکتر این را ببینید همچنین میتوانید نسخه الکترونیک کتاب را از اینجا تهیه نمایید.
انواع دیگری از این مدل سواستفاده از ضعف میتواند وجود داشته باشد که من بر مبنای زیست و ادراک شخصی به این چند مدل اکتفا میکنم و به علت ذات پنهان این روش، باید بیشتر تفکر کنیم و مدلهای بیشتری از آن را پیدا کنیم.
نوع آخر، استفاده از شرم برای اقناع هست.
این مدل را بیشتر شاید در مباحث یا گفتگو های دوستانه یا آکادمیک ببینیم. بدین صورت که فرد برای اینکه خودش را در بحث به پیروزی برساند ابتدا با جملات شرم انگیز و تحقیرگر شروع میکند که مثلا«شما خیلی مبتدیانه حرف میزنید»، «شما مطالعه کمی دارید»، «تو در حد و اندازههای ورود به این مباحث نیستی» و...
با این نوع جملات، فرد مقابل شرمگین میشود و مخصوصا اگر یکی از این جملات بتواند سیکل شرمگین شدن فرد را فعال کند باعث میشود فرد در خودش جمع شود، تمرکزش را از دست بدهد و تمام آن احساسات خودحقیرپندار درونش شعلهور گردد. در این حالت برنده بحث همانی است که شرم را القا کرده و میتواند منطق خودش را به خورد طرف مقابل بدهد چراکه فرد شرمگین شده در این حالت خودش را آنقدر پایین و کم میبیند که ناخودآگاه به خود میگوید «حتما فلانی درست میگه» و به راحتی تسلیم میشود.
اجازه بدهید در انتها این مسأله را با مثالی از کتاب روانشناسی تاریک به اتمام برسانم. ویلیام کوپر نویسنده کتاب روانشناسی تاریک میگوید: فرض کنید مردی در خانه بخواهد خانمش را متقاعد کند که با دوستانش نگردد و میخواهد این را به صورت غیرمستقیم عنوان کند. مرد، ابتدا شروع به تعریف از دوستان خانمش میکند و حتی از اندام آنها تعریف میکند و این کار را آنقدر ادامه میدهد که خانمش حساس شده و به صورت ناخودآگاه، احساس شرم و خودکمبینی کند. این مسأله سبب میشود که خانم، ارتباطش را با دوستانش کم کند و در این مرحله شوهرش به حمایت از او میپردازد و زن که میبیند آن شرم القایی ابتدایی از سمت شوهرش کم شده و ناخودآگاهانه حس بهتری دارد، به این قطع ارتباط با دوستان، ادامه میدهد.
ما در زندگی روزمره مدام در معرض شلیکهای مداوم شرم به سمت خودمان هستیم و اگر نسبت به این امر آگاه نباشیم، مدام ضعیف و ضعیف تر و از خود واقعیمان دور و دورتر میشویم.
خانم برنه براون سخنرانیهایی در برنامه تدتاک با موضوع شرم دارد که میتوانید آنها را از اینجا ببینید.
در پایان، اگر متن را مطالعه کردید و انواع یا مدل های دیگری از شرم را میدانید یا تجربه کردید به اشتراک بگذارید تا بتوانیم بهتر به ابعاد مختلف شرم برسیم و نسبت به آن تفکر کنیم.