پیرمرد ، پا به پای گوسفندانش ، لابلای مزرعهی لش شدهی جارو را با چوبدست چوپانی اش می کاوید . گوسفندان ، برای پوستههای نرم و تازه شده از باران شب قبل که به دهان بگیرند و پیر مرد به رسم خوشه چینان قدیم برای یافتن بوتههای جا مانده از درو . بارش سبک بود . پشته ای که به پشت داشت لاغر بود . دروگرها ، اگر شلخته تر درو کرده بودند پشته اش جاندار تر و قامت مرد خمیده تر می بود .