
خراسانی و کرد سنندج و عرب اهوازی در یک قاب
چندی پیش، بش قارداش بجنورد میزبان مهمانانی از اقوام مختلف بود و البته اقوام دیگری را نیز پذیرا بود. ترک تبریز و لُر هم در گردهمایی بودند که در این قاب دیده نمی شوند.
چادر هموطنان اهوازی حال و هوای خاص خودش را داشت؛ در گوشه ای از سیاه چادر چای و قهوهی مخصوص خودشان را تهیه و از مهمانان پذیرایی و با مهربانی به پرسشها پاسخ میدادند.
هنوز طعم چای خوش رنگ و خوش طعم زیر زبانم جا خوش کرده است.
مردانی خوشیپ و بلند بالا و خونگرم مشکی پوش با گل طلایی روی قلب که بزرگی در بینشان در روی کنارهای نرم نشسته و به مهمانان خوش آمد میگفت.به چیزی تکیه کرده بود شبیه کجاوهی شتر یا زین اسب و شمشیری نمادین با قاب نقره پیش رویش گذاشته بود. وقتی نگاه من را به شمشیر و نقش و نگارهای نقره را دید گفت:" شمشیر همیشه برای جنگ نیست. برای نشان دادن قدرت و رقص هم هست" گفت تا حدود یازده شب بمانیم و اجرای برنامه شان را خصوصا رقص با شمشیر را ببینیم.