FatemeKhosravi
FatemeKhosravi
خواندن ۴ دقیقه·۱۱ روز پیش

معرفی کتاب مواجهه با مرگ، اثر برایان مگی، نشر نو

کتاب «مواجهه با مرگ» نوشته فیلسوف، روزنامه‌نگار و نویسنده بریتانیایی است. این شبه رمان فلسفی داستان دست و پنجه نرم کردن یک جوان روزنامه‌نگار بریتانیایی و نیز اعضای خانواده‌اش با بیماری لاعلاج و مرگ او را تعریف می‌کند. با اینکه در این کتاب با شخصیت‌های مختلف و روایت‌های داستانی مواجه هستیم، اما نویسنده، این داستان را دستمایه‌ای برای بیان ایده‌های فلسفی خود راجع به مرگ، زندگی، روابط اجتماعی، عشق، رسانه و سایر امور انسانی قرار داده‌است. از این جهت می‌گویم یک شبه رمان است و نباید انتظار یک رمان کاملا ادبی را از آن داشت.

Facing Death
Facing Death


جان اسمیت، که در اصل یک لرد انگلیسی با نام خانوادگی وینتربورن است، چون دوست ندارد با اسم و رسم اشرافی شناخته شود، نام خانوادگی اسمیت را برای خود انتخاب کرده است. او در حوالی سی سالگی است و در لبنان به کار روزنامه‌نگاری مشغول است که متوجه غده‌های ناشناخته‌ای در گردن خود می‌شود و برای معالجه و پیگیری امور بیمه و درمان خود به لندن برمی‌گردد. خانواده و دوستان او ماجرای بیماری‌اش را متوجه می‌شوند و تا مدت‌ها اجازه نمی‌دهند که او چیزی از بیماری خود بداند. در این میان با دختر جوانی به نام آیوا نیز آشنا شده و قصد ازدواج با او را دارد. ابتدا آیوا برای ازدواج عجله‌ای ندارد. با اصرار دوست صمیمی جان، کی‌یر، که از شدت عشق و علاقه جان و آیوا باخبر است، خانواده او نهایتا ناچار می‌شوند ماجرا را به آیوا بگویند. پس از فهمیدن ماجرا، آیوا که هم شوکه است و هم ناراحت، تصمیم می‌گیرد با جان ازدواج کند و با تصمیم خانواده برای اطلاع ندادن اصل ماجرا به جان همراه است. جان بعد از دو سه بار عود مجدد بیماری، خودش شک می‌کند و متوجه ماجرا می‌شود...

نویسنده در میان گفتگوهای مختلف شخصیت‌های داستان، افکار و دغدغه‌های متفاوت ذهنی و غالبا فلسفی خود را در قالب سوال و جواب‌های جان با دوستان، پزشک و همسرش مطرح می‌کند. گاهی این گفتگوها طولانی و حوصله‌سربر می‌شود. اگر به عنوان یک خواننده انتظار دارید که یک داستان تمام و عیار بخوانید ممکن است در میانه راه خسته شده و به کل داستان را رها کنید، یا در انتها با خود بگویید: «همین! این کتاب که چیز خاصی نداشت!». اما اگر به مطالب فلسفی علاقه دارید و از دنبال کردن ایده‌های ذهنی خسته نمی‌شوید، این کتاب برای شما است.

آنجایی که آیوا متوجه بیماری و مرگ زودهنگام جان می‌شود، می‌گوید:

«... دیدم مرگ فقط برای جان نیست، برای من هم هست. برای همه هست. وقت زیادی نداریم. هیچ‌کس وقت زیادی ندارد. وقتمان محدود است. چه از این وقت استفاده کنیم،‌ چه استفاده نکنیم. بالاخره تمام می‌شود. من تا حالا وقتم را تلف کرده‌ام. از حالا می‌خواهم زندگی کنم. از هر لحظه وقتم استفاده کنم.»

جان وقتی متوجه بیماری خود می‌شود و نیز دوست او، کی‌یر و پزشکش دکتر رز، افکار و بحث‌های مختلفی در مورد مرگ، بیماری، خودکشی، اتانازی و یا اشتباهات رایج پزشکی انجام می‌دهند که همگی جذاب و خواندنی است. نویسنده در جایی آورده است:

«خودکشی تن دادن به شکست در برابر مرگ نیست. تن دادن به شکست در برابر زندگی است. مهم‌تر از همه اینکه تصور می‌کرد خودکشی برای اطرافیانش و کسانی که دوستش دارند، خیلی دردناک‌تر از این است که به مرگ تدریجی بمیرد. زخمی که خودکشی باقی می‌گذارد،‌ عمیق‌تر است. زشت‌تر است. هیچ چیز به اندازه خودکشی قلب بازماندگان آدم را جریحه‌دار نمی‌کند. در نتیجه خودکشی در هر شرایطی تعرض به حقوق بازماندگان است. آدمی که خودکشی می‌کند،‌ عوض اینکه تا آخرین لحظه به عزیزانش بچسبد و ولشان نکند، ترجیح می‌دهد قبل از موقع، ترکشان کند. آن هم برای همیشه. این بدترین نوع طرد است.»

کتاب پر است از اشارات گیرا به عشق و روابط عاشقانه:

«آن شب وقتی عشق‌بازی می‌کردند، می‌دانست دارند کاری می‌کنند که مهم‌تر از زندگی است. پایاتر از افرادی است که این کار باعث به وجود آمدنشان می‌شود. بیشتر از قبل مطمئن بود که این کار حالت پایا و ابدی دارد. آنچه باعث می‌شود افراد دیگری به وجود بیایند، چیزی در درون آدم‌ها نیست. چیزی در بین آدم‌هاست. افراد می‌میرند. ولی ممکن است چیزی در پشت سر فردیت همه ما وجود داشته باشد که همیشه هست. از بین‌رفتنی نیست. عشق‌بازیشان باعث می‌شد حرکت زمان متوقف شود. مصالحه‌ای بین دادن و گرفتن نبود عشق‌بازی. صیانت مشترک بود. انگار ابدی شده‌اند در آن چند دقیقه. انگار تا وقتی در آغوش هم‌اند وجود دارند و همین که از هم جدا شوند،‌ فرو می‌پاشند.»

در یک جمله می‌توان گفت این داستان علی‌رغم اسمش، داستانی است در تمجید و ستایش زندگی و تا وقتی فردی با مرگ مواجه نشود، به درستی ارزش زندگی را در نمی‌یابد.

...

پ‌ن: کتاب ترجمه خوب و روانی دارد و بر خلاف بسیاری دیگر از کتاب‌های این روزها در بازار، هنگام خواندن «مواجهه با مرگ» با ایرادات متنی،‌ املایی و نگارشی زیادی روبرو نمی‌شویم. مسئله تعجب‌برانگیز این است که همه جا در این کتاب «برگزار»، «برگذار» تایپ شده است که امیدوارم ناشر محترم ببیند و اصلاح کند.

مرگکتابرمان فلسفیروابط اجتماعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید