تو این پست میخوام در مورد یه ویژگی شخصیتی صحبت کنم که باعث میشه همه ازت راضی باشند و به خوبی ازت یاد کنند، اما خودت قلبا اذیت بشی و از شرایط راضی نباشی. چه ویژگیای؟
People Pleasing!
اجازه بدین در طول نوشته از همین اصطلاح انگلیسیش (پیپل پلیزر) استفاده کنم چون خیلی بیشتر حق مطلب رو ادا میکنه.
حالا این یعنی چی؟ یک پیپل پلیزر چه خصوصیاتی داره؟
شخصیه که همیشه سعی میکنه همه رو راضی و خوشحال نگه داره، حتی به قیمت زیر پا گذاشتن خواستهها و وقت و انرژی خودش. چیزی که از بیرون دیده میشه آدمیه که همیشه مهربونه، همیشه به همه کمک میکنه، همیشه با همه چیز موافقه؛ ولی خب در واقعیت آدمیه که خودش رو نادیده میگیره و نمیتونه خودش رو ابراز کنه.
1- با نه گفتن مشکل داره
یکی از بارزترین نشونههای یک آدم پیپل پلیزر اینه که با نه گفتن مشکل داره. به همه چیز و همه کس میگه بله، حتی اگه قلبا دلش نخواد؛ چون که میخواد همه رو راضی و خوشحال نگه داره و اگر هم به کسی بگه نه، احساس گناه و عذاب وجدان میکنه.
میترسه که اگر خواسته دیگران رو اجابت نکنه، بقیه ممکنه فکر کنن که اون آدم خودخواهیه. آدمی با این ویژگی، نه تنها وقتی احساسات خودش آسیب میبینه به روی خودش نمیاره، بلکه بابت مسائلی که لازم نیست هم عذرخواهی میکنه، چون خودش رو مسئول همه چیز میدونه و بابت چیزهایی که بهش مربوط نیست هم نگرانه.
2- حال خوبش وابسته به تایید و تعریف دیگرانه
درسته که همه آدمها از اینکه ازشون تعریف بشه یا کارشون تایید بشه خوششون میاد، ولی پیپل پلیزرها، حال خوبشون وابسته به اون تایید و تعریفه. اصلا نمیتونن تحمل کنند که کسی از دستشون ناراحت یا عصبانی باشه.
3- همیشه با نظر طرف مقابل موافقه
اصلا کاری نداره که نظر واقعی خودش چیه، فقط میخواد رضایت طرف مقابل رو بدست بیاره و بسته به اینکه چه کسی رو به روشه، نظر و شخصیتش رو تغییر میده.
4- هیچ زمانی مختص خودش نداره
چون همیشه آمادهست که به بقیه خدمترسانی کنه، حتی اگر از قبل تو اون تایم برای خودش برنامهریزی کرده بشه.
داشتن مجموعهای از این ویژگیها برای یک شخص مشکلسازه. این نیاز دائمی که بخوای همیشه بقیه رو بذاری تو اولویت، روی سلامت جسم و روح و روان و احساست تاثیر میذاره. این که حال خوبت همیشه وابسته به تایید و تعریف دیگران باشه، یه اضطراب دائمی رو با خودش به همراه داره.
1- تمرین نه گفتن
نه گفتن مستقیم شاید سخت باشه، مخصوصا تو تماس تلفنی. بهتره اول به شیوه غیر مستقیم تمرین کنیم. مثلا وقتی یک نفر یه درخواستی کرد، اولا که یکی دو ثانیه مکث کنیم، هیچ اتفاقی نمیفته اگر یکی دوثانیه سکوت تو مکالمه پیش بیاد، بعد سریع تو ذهنمون بررسی کنیم که آیا واقعا دلمون میخواد اون کار رو انجام بدیم یا نه، اگر جوابش نه بود، میتونیم بگیم:
اون لحظه رو با یه ترفندی رد کنیم، حالا بعدش میتونیم بهش پیام بدیم بگیم نه.
2- نه گفتن قاطعانه
+ میای بریم بیرون؟
- نه نمیتونم باید فلان کار رو انجام بدم؛ ببخشید.
این نه گفتن قاطعانه نیست! نه گفتن قاطعانه میشه:
+ میای بریم بیرون؟
- نه.
بعدش هیچ توضیح یا معذرتخواهی نیاز نداره.
یا حداقل با نه نمیتونم جواب ندیم. چون نمیتونم بعدش معمولا این سوال رو به دنبال داره که چرا نمیتونی؟ میتونیم به جاش بگیم:
اینجا احتمال اینکه بعدش بپرسن چرا کمتره. حالا طرف مقابل اگر به اندازه کافی باملاحظه باشه، وقتی میگی نه و دلیلش رو نمیگی؛ دیگه نباید بگه چرا!
3- ارزیابی کردن
مورد بعدی اینه که اون درخواست و اون آدم رو تو ذهنمون ارزیابی کنیم. یه لحظه با خودت فکر کن ببین اون آدمی که داره این درخواست رو میکنه:
برای پیپل پلیزر نبودن، لازم نیست دست از خوب بودن و کمک کردن برداریم، فقط باید حواسمون باشه کاری که انجام میدیم به میل خودمون باشه، نه برای به دست آوردن رضایت و تایید طرف مقابل.
و در نهایت یه جملهی معروفی هست که میگه:
تو نمیتونی همه روخوشحال و راضی نگه داری؛ تو پیتزا نیستی!
پس هر پیپل پلیزری اگه یادش بمونه که پیتزا نیست، میتونه به مرور حال خودش رو بهتر کنه.
منابع: