
سازش با بعضی آدمها که هرگز گوش نمیدهند و همواره خود را حق به جانب میپندارند، به اندازهی کندنِ کوه، دشوار و طاقت فرساست. مخصوصا اگر این افراد از نزدیکانت باشند و به هیچ صراطی مستقیم نشوند. مخصوصا اگر ناگزیر باشی دهانت را ببندی چون اگر باز کنی حتما شری بپا میشود. مخصوصا اگر چون سُبُرد سخت و نفوذ ناپذیر باشند و از هرگونه درک و تغییرشان ناامید باشی.
خیلی قبلترها تصور میکردم من موظف به تفهیم آنها هستم و در این مسیر امیدوارانه میکوشیدم و انرژی زیادی صرف مینمودم و هربار خستهتر و دلآزردهتر میگشتم. تا اینکه روزی در اوج خستگی، به این نتیجه رسیدم که گاهی رها کردن، خود عین تلاش است.
حالا دریافتهام راه گریز از چنگال چنین افرادی، فقط "فاصله گرفتن" است. نه آنقدر دور که از دستشان بدهیم و از فقدانشان یخ بزنیم و نه آنقدر نزدیک که پَرِ آتششان وجودمان را بگیرد. این فاصله گاهی میتواند در حد چند کلام کمتر، یا دیدارهای محدودتر باشد.
باید این را پذیرفت که نمیتوان به بعضیها زیاد نزدیک شد. حتی اگر آن فرد نزدیکترین نسبتها را با ما داشته باشد. چون هربار نزدیک شدن، منجر به ایجاد فرسنگها جدایی میان قلبهایمان میشود.
آری، بعضیها را اگر نزدیکشان شویم، قلبمان را طوری زخمی میکنند که تا مدتها، قدرت دوست داشتنشان را از دست میدهیم. پس لاجرم فاصله را برمیگزینیم تا بیشتر دوستشان داشته باشیم. و به قول معروف: «دوری و دوستی!»
✍ #فاطمه_سادات_جزائری