
فِضــّــِــه...
بانویی که با خواندن شرححالش، این روزها نگرشی تازه به او و سرگذشت پر فراز و فرودش، یافتهام.
مسیحـی بوده، از آن معتقدها، از آنها که به آیینشان عاملاند.
شاید رمز هدایتش همین بوده: "عامل بودن به دانستهها"
هنگامی که پس از سالها حسرتِ آزادی و اندیشهی فرار، به عنوان کنیز وارد مدینه میشود، قلبش میلرزد. عطر منجی را حس میکند.
با دیدن مدینهی فاضلهای که دولت پیامبر بنا کرده بود، غرق حیرت میگردد.
جملگیِ مردانْ جوانمرد و نجیب.
جملگیِ زنانْ محترم و عزیز.
بردگان همانند آزادگان صاحب احترام و کرامت.
نسیمی از امنیت، اعتماد، دهش و ایمان در شهــر میوزید و فضه را متحیر میساخت.
پیامبر را که نخستین بار ملاقات نمود، از شدت شور و شعف به لرزه افتاده بود.
این همان فارقلیطی* بود که پدرش نوید ظهور او را داده بود.
و همان چندسال خادمهی بانو بودن، فضهی تازهای را متولد نمود که تا پایان حیاتِ طولانیاش کسی از دهان او جز آیات قرآن را نشنید.
گفتگوی او با مردم و خانوادهاش در حد ضرورت بود و مقصودش را تنها با آیات میرساند.
بانوی دو عالم پــَر کشید و فضهای را به جای گذاشت که واله و سرگشتهی اهل بیت شده بود.
و هر تورق این کتاب**، افسوسی زهرآگین در دلم میافشاند.
هیهات که ما ناگزیریم از لذتِ درکِ دولت فاضلهی اماممان، محروم باشیم.
از حظ دیدار سیمای چون ماه حجت خدا بینصیب بمانیم.
حقیقتا عذاب دردناکیست!
مگر دردی وَرای فقدان حق هم هست؟
مکافاتِ کدام معصیت را برمیتابیم؟
و آیا رواست مکافاتِ خبطِ پیشینیان را پس دادن؟
نمــیدانم!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*فارقلیطی کسی است که مسیحْ ظهور او را خبر داده است، موعود مسیحیت.
بزعم نصاری مراد از آن روح القدس است. اما در اخبار و آثار دیگر کتب سماوی از حضرات موسی و عیسی علیهما السلام محق و ثابت گردیده که فارقلیطی به معنی تسلی دهنده عبارت از خاتم النبیین است.
ــــــــــــــــــ
** کتاب #شبیه_مریم نوشتهی #اکرم_صادقی روایتی داستانی از زندگی بانو فضّه، خادمهی حضرت زهرا (س) است.
#فاطمه_سادات_جزائری
