
نشستهام در مطب و به میز منشی چشم دوختهام تا فامیلیام را صدا بزند. در دل خدا خدا میکنم "جزائری" را با همزه صدا کند، نه با "ي" که بشود جزایری!
زمانی که نامم را در لیست بلند بالای دفترش نوشت "جزایری"، به او تذکر دادم" جزائری" با همزه! و او پشت چشمی نازک کرد و با اکراه اصلاحش کرد. امیدوارم موقع صدا زدن مجبور نشوم دوباره به او تذکر بدهم.
وقتی کسی فامیلم را با "ي" صدا میزند، تنم مور مور میشود، یک انزجار خفیف و چندش آور، که دلیلش را هم نمیدانم. به نظرت این حد از حساسیت غیرطبیعیست؟ به نظر خودم که نه. آدمیزاد حق دارد نسبت به تلفظ صحیح نام و نام خانوادگیاش حساس باشد. ندارد؟
سالهای مدرسه، همکلاسیهایی که استادِ "تخفیف فامیلیها" بودند، القاب متعددی به من میدادند. نظیر (الجزایر، جَزی، جزیره). و من خوشم نمیآمد. نه اینکه حس بی احترامی و توهین پیدا کنم، نـه. همان که گفتم، چندشم میشد. برای همین هیچگاه فامیل کسی را نمیشکستم. که نکند او هم مانند من، درگیر آن حس ناخوشایند شود.
ندایی تند و تیز توی مغزم میگوید: «اگر منشی "جزایری" خطابت کرد، با صدای بلند و تأکید بر روی همزه بگو: "جزائـــری" خانوم، "جزائـــــــری"! تا یاد بگیرد وقتی پشت آن میز مینشیند نامها را صحیح بیان کند».
صدای دیگری با آرامش میگوید: «ولش کن بابا. حوصله داری دیگران را ادب کنی؟ زندگی کوتاه است، مگر چقدر فرصت داری با این و آن چانه بزنی و بحث کنی؟ تمرین کن از کنار مسائلِ بی ارزش و موقتی، بیخیال عبور کنی».
از اینگونه جنگهای کوچک همیشه در سرم هست و اغلب ترجیح میدهم به ندای دوم گوش بسپارم.
انگار فهمیدهام: اگر فرصت محدودی داریم برای صرف انرژی، بهتر است آن را برای نوسازی و تربیت خودمان هزینه کنیم. آنوقت دیگر برای تأدیبِ دیگران، نه زمانی میماند و نه انرژی.
✍ #فاطمه_سادات_جزائری