تقریبا یه سه چهار ماهی میشه که کانال ویرگول رو عضوم و بعضی پستاشو میخونم. توی ایام چالش هر روز وبلاگنویسی ویرگول، توش یه اکانت ساختم و خواستم بعد از مدتها که عادت وبلاگنویسی از سرم افتاده بود دوباره شروع کنم. منتهی چیزی که باعث شد تا حالا دست نگه دارم این بود که همش توی کانال ویرگول پستهایی رو میدیدم که جنبهی افزایش بار علمی به آدم رو داشت و همش با خودم میگفتم من چی برای ارائه دارم تا در بین این حجم از اطلاعات خوب، مفید واقع شم؟ در واقع همیشه یه روزمره نویس بودم از سال 83 که وبلاگم رو توی پرشینبلاگ تاسیس کردم و تا 94 هم مینوشتمش تا همین امروز که روند فعالیت 5 سالهم توی توییتر هم روزمره نویسیه.
همیشه قدم اول سخت ترین بخش ماجراست و تصمیم گرفتم همین الان که سایت ویرگول جلوم بازه اولین پستمو بذارم تا دوباره حس و حال و سوالایی که بالا گفتم نیمده سراغم و منصرفم نکرده.
هنوز تصمیم خاصی برای روند اینجا ندارم ولی تنها چیزی که میدونم اینه که قراره توی ویرگول از هر چارچوب و قاعده خاصی رها باشم. چون تخصصینویسی رو گذاشتهم برای سایتم و الان میخوام یه حیاط پشتی داشته باشم که راحت پامو بندازم روی پام و چایی بنوشم.
امیدوارم ویرگول تجربهی خاص خوبی رو برام رقم بزنه.