fatemeh:)
fatemeh:)
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

هم‌صدایی آدم‌خواران

کتاب آدم‌خواران، اثر ژان تولی، کتابی است مستند برمبنای واقعه‌ای که در سال ۱۸۷۰ در روستای اوتفای فرانسه در جریان جنگ فرانسه و بیسمارک اتفاق افتاد!

ماجرایی که غیر از قلم جذاب نویسنده، خود خواننده را به خواندن ادامه‌ی داستان، علی‌رغم دردناک بودن، تشویق می‌کند!

ژان تولی برای نوشتن کتاب به مستندات مکتوب کفایت نکرد و خود سراغ روستا و بازماندگان رفت و در نهایت تهدید شد که اگر بیشتر از این مزاحمت ایجاد کند، خودش قربانی بعدی خواهد بود!

اگرچه نوادگان دو مونی و قاتلان او، سال‌ها بعد با هم صلح کردند و ثمره‌ی خدمات آلن دو مونی هنوز مایه‌ی آبادی روستاست، اما کیفیت این واقعه هنوز پرسشی بدون پاسخ است!

افرادی که دست به قتل و خوردن دو مونی زدند، همه مردم عادی و آرام روستا، بعضی بزرگان روستا و حتی دوستان او بودند که در یک لحظه و به خاطر یک جمله، همگی خدمات و خاطرات آلن دو مونی را فراموش کردند و هم‌صدا شکنجه، قتل و سوزاندن و خوردن او را خواستار شدند! نمی‌توان گفت این افراد شخصیت ضداجتماعی و سادیستیک داشتند یا خصومت شخصی باعث این اتفاق بود! افرادی که در جریان همرنگی با جماعت و در پاسخ به فشار روانی جنگ مغلوبه و قحطی و خشکسالی، ناگهان در یک روز جنایتی مرتکب شدند که روز بعد آن را کامل به یاد نمی‌آوردند! افرادی که در نهایت با کمال میل حکم اعدام و حبس طولانی مدت با اعمال شاقه را پذیرفتند چون از گناه خود شرمنده بودند!

این داستان، جزئیات هنرمندانه‌ای داشت که تصویرسازی قدرتمند نویسنده را نشان می‌دهند؛ عنوان بندی فصول، تصویر کلیسا و پدرروحانی درحالی که کلیسا را برای آرام کردن جماعت به میکده تبدیل کرده و خود زیر تندیس مسیح از مستی بی‌هوش شده و مردم درحال به صلیب کشیدن آلن دو مونی‌اند! واکنش والی شهر که به جای پناه دادن به آلن به ظرف‌های سفالی و نهارگرمش فکر می‌کند و افرادی که آلن بیشترین لطف را در حقشات کرده بود و اصلی‌ترین قاتلانش بودند!

وطن پرستی، همرنگی و اقدام علیه جاسوس و دشمن، مفاهیمی نیستند که به خودی خود تداعی کننده‌ی آدم‌خواری باشند اما ترکیب این عوامل و خشم سرکوب شده‌ی مردم( حضور در جشن و بازارچه علی‌رغم اینکه نمی‌توانستند چیزی بخرند و فقط وانمود می‌کردند خوشحال‌اند) همه‌ی این‌ها زمانی که کنار هم قرار گرفت، باعث شد جوانی بی‌گناه، کشته و خورده شود!

بسیاری از وقایع دنیا با این تفاسیر قابل توضیح‌اند؛ همه‌ی افرادی که به فروشگاه‌ها حمله می‌کنند و آن را غارت می‌کنند، یا دست به قتل و تجاوز می‌زنند، انگیزه‌ی قبلی و پیش‌آگاهی ندارند و مبتلا به اختلال‌های روانی نیستند، گاهی فشار موقعیت، یک فرد آرام را به یک آدم‌خوار تبدیل می‌کند.


در دل من چیزی‌ست مثل یک بیشه‌ی نور، مثل خواب دم صبح:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید