درست حدس زدین من هم یک آدم هستم مثل شما فقط با یکسری تفاوت...
البته این تفاوت ها در نوع سرشت من و تو نیست؛
بلکه فاصله ی ما مرزی هست که باورهامون ما رو نسبت به محیط پیرامونمون از هم جدا میکنه...
همگی در نقطهی شروع مشترک و در خط پایان متناقض هستیم!
من دربارهی تو چیز چندانی نمیدانم و بی یقین نمیگذارم مسئلهی مهم زندگی من را فکر کردن به عقاید و رفتار گونه گون انسان های پیرامونم فرابگیرد...
من انسانم...
سراسر شوق برای یادگیری ندانسته هایم؛ و سراسر غم برای ندانسته هایم...
بیشک اگر غم و حسرت بر من چیرگی یابد فرصت چشیدن لذت یادگیری را از دست خواهم داد...
چه بسا این مسیری است که امتداد آن را هیچکس با چشم ندیده پس بنابر معلومات میدانم که هیچ نمیدانم...
و بنابر ندانسته هایم پا در مسیری میگذارم که برایم آگاهی به همراه بیاورد...