سلام.
اولش برای شروع نوشتن با بیشمار زیرموضوع روبهرو شدم و نمیدونستم چی کار کنم و از کجا بنویسم.
بعدش شاید یهویی ولی قطعا با برنامهریزی خدا، دیروز متوجه شدم از چی بنویسم.
دقیقا دوشنبه بود که بارون شدیدی توی شهرمون بارید و هوای تابستونی تبدیل به هوای بهاری شده بود و خنک. طوری که در و پنجره رو بسته بودم و تازه رفته بودم زیر پتو. خنک جذابی بود.
دیروز که از پنجره به بیرون نگاه کردم، آسمون آبی و زیبایی بیحدش رو دیدم. همون حالتی که همیشه دوس داشتم بود. یعنی آسمون آبی با ابرای تپلی که نور آفتاب سوسو میزنه و گاهی پشت ابر میره و گاهی خودش رو نشون میده. هوا هم مطبوع و بهاری.
با خودم فکر کردم که یکی از بزرگترین و در دسترسترین چیزایی که باعث خوبشدن حال بد ما میشه، طبیعت هست.
خب برای ما که شمال هستیم، این دسترسی بیشتره و حتی از پنجره اتاقمون هم دیدنیه. ولی خداروشکر اکثر جاها آسمونی هست. رفتن به دل طبیعت خیلی به آرامش روحی ما کمک میکنه.
البته گاهی هم ما توی دل طبیعت هستیم ولی لذت نمیبریم یا مشغول و سرگرم گوشی و فضای مجازی و چیزای بیخود هستیم. حواسمون نیست به صدای بادی که بین برگهای درختای جنگل پیچیده گوش بدیم. یا یه برگ رو برداریم و شگفتیهاش رو خوب نگاه کنیم.
درواقع دیدن طبیعت و این نعمتها هست که به ما آرامش میده. اینکه یادمون میافته یه خالقی پشت اینا هست که همه این قشنگیا رو برای ما آفریده تا بهتر بشناسیمش. بدونیم میتونیم بهش تکیه کنیم توی سختیهامون و احساس امنیت بهمون میده.
خدایا شکرت بابت اینهه نعمت زیبا!
چه جنگل، چه آسمون، چه دریا، چه صحرا، چه دشت، چه آبشار، چه بیابون.
همه جا زیباییهای خاص خودش رو داره.
کافیه بیشتر دقت کنیم و دنبالش باشیم تا به چشممون بیاد و گوشمون بشنوه و دلمون حسش کنه.
امیدوارم از دیدن این آسمون زیبا لذت برده باشید.
شما توی طبیعت چیو بیشتر دوس دارید و آرامش بهتون میده؟