سلام.
آخرین باری که یه کتاب خوندی یا یه مقاله مهمی توی مجله خوندی کِی بوده؟ عادت به خوندن روزانه داری؟ نکنه جوابت اینه که من فقط در حد خوندن اخبار و مطالب شبکههای اجتماعی مطالعه دارم و چک میکنم.
واقعا اگر در همین حد هست خوندنت و عادت نداری هر روز کتاب مطالعه کنی، ممکنه خیلی چیزا رو از دست بدی.
همونطوری که قبلا بهت گفتم برای نویسندهشدن سه قدم اصلی وجود داره که یکی از مهمتریناش اینه که کتاب زیاد بخونی. برای شروع کتابخوندن واسه نویسندگی، لازمه 12 کتاب مهم و حیاتی نویسندهشدن رو بخونی و البته کتابای بیشتر هم لازمه بخونی. کتابخوندن خیلی فایدههای باارزش و چشمگیری داره که فقط چندتاشو میخوام واست بگم.
تحقیقات نشون میده که تحریک ذهن میتونه پیشرفت آلزایمر و دیوونگی رو کم کنه یا حتی باعث پیشگیری ازونا بشه. جالبه نه؟!
وقتی مغز فعال باشه و درگیرش کنی از تحلیل مغزی جلوگیری کردی. درست شبیه بقیه عضلات بدن میمونه که وقتی میخوای یه عضله رو سالم نگه داری یا قوی کنی، نیاز داره به ورزش. پس مغز هم نیاز به یه سری تمرینات و ورزشها داره تا سالم بمونه.
یکی از این ورزشهای خوب کتابخوندن هست.
پس اگر میخوای آلزایمر نگیری و سر از بیمارستانهای خاص درنیاری، کتاب بخون.
یا از مغزت استفاده کن یا مغزتو از دست بده.
توی زندگی روزمره مشغولیات زیادی وجود داره که ذهن رو درگیر میکنه و یه جاهایی از شدت استرس و فشار کاری و اجتماعی و زندگی، احساس میکنی کم میاری. درست همین موقع است که میتونی با خوندن یه رمان خوب، ذهنت رو از این استرسها دور کنی و غرق در داستان بشی و این کتابخوندن بهت آرامش بده.
پس زودتر کتابخوندنو شروع کن تا استرست کم بشه.
همه چیزایی که میخونیم، اطلاعات جدیدی رو وارد مغزمون میکنه و یه زمانی ممکنه به دردمون بخوره. هرچی بیشتر بدونی و دانش بیشتری به دست بیاری، موقع برخورد با چالشها مجهزتر هستی.
درضمن، هر چیزی ممکنه یه روزی از دست بره. مثلا شغل، امکانات، پول، سلامتی؛ ولی دانش چیزی هست که کسی نمیتونه ازت بگیره.
پس برای اینکه دانش بیشتری پیدا کنی، کتابای خوب رو پیدا کن و بخون.
هرچی بیشتر بخونی کلمات بیشتری میبینی و قاعدتا دایره لغاتت بیشتر میشه. این روزا داشتن فن بیان و خوشصحبتی توی اکثر کارا لازمه و بهت اعتمادبهنفس میده واسه صحبت با آدمای سطح بالاتر. خود همین باعث میشه عزت نفس بیشتری هم پیدا کنی.
حتی میتونه به حرفه شما هم کمک کنه؛ چون اونایی که خوب میخونن، خوب صحبت میکنن و دانش زیادی در موضوعات مختلف دارن، بیشتر احتمال ترفیعگرفتن دارن تا اونایی که دایره لغات کمی دارن و از ادبیات و دستاوردهای علمی و رویدادهای جهانی بیاطلاع هستن.
پس با بیشتر خوندن، دایره لغاتت رو بیشتر کن.
وقتی یه کتاب میخونی، باید یه سری شخصیتها و پیشینه اونا، آرزوها، تاریخ و کلی نکته ظریف دیگه و خردهنقشها رو بهخاطر بسپاری تا داستان رو متوجه بشی. به خاطر داشته باش که مغز اونقدر شگفتانگیزه که بهراحتی میتونه اینا رو به یاد بیاره.
این واقعا شگفتآوره که هر چیزی که به حافظه میسپری یه سیناپس جدید و مسیر عصبی شکل میگیره واسش که باعث تقویت بهیادآوری مطالب میشه. خیلی باحاله نه؟!
پس برای شروع کن به خوندن کتاب تا حافظه قویتری پیدا کنی.
تا حالا شده یه داستان عجیب و غریب و پرمعما بخونی و تا قبل از تمومکردن کتاب رمزگشایی کرده باشی؟ درواقع اگر اینطور بوده، شما باتوجهبه جزئیات داستان و دستهبندی اونا، با یه تحلیل در فکر و نگاه انتقادی تونستی به نتیجه برسی که کی اون کار رو انجام داده.
وقتی یه کتاب میخونی میتونی ببینی که کجاهای کتاب مورد نقد هست و با خودت میگی این اثر خوبی بوده یا نه. شخصیتهای متن رو تحلیل میکنی و جنبههای مختلف رو زیرورو میکنی.
پس برای تقویت توانایی تجزیه و تحلیل و داشتن تفکر انتقادی، کتاب بخون و نظر بده.
توی دنیای بینهایت اینترنت، روزانه چند میلیون چیز مختلف توجه ما رو به خودش جلب میکنه. حتما شده که مثلا در عرض 5 دقیقه، هم ایمیلت رو چک کردی، هم توی شبکههای تصویری با خانواده صحبت کردی و هم به شبکههای اجتماعی یه سر زدی و در کنارش با همکارات حرف زدی و اون وسط یه چشمی هم به بازیهای گوشی داشتی. اوه! چه خبره!
اگر قرار باشه اینطوری رفتار کنی، سطح استرست خیلی بالا میره و بهرهوری از کار هم پایین میاد.
ولی وقتی یه کتاب میخونی، تمام توجهت به داستان هست و کلا انگار از جهان اطراف جدا میشی و غرق در جزئیات داستان میشی. اگر میتونی با اتوبوس و مترو به محل کار برو و همین زمان حدودا یه ربع کتاب بخون. اونوقت یه دفعه میبینی که رسیدی به محل کارت و متوجه میشی که یه تمرکز خارقالعادهای داشتی که هیچوقت فکرشم نمیکردی.
پس کتاب بخون بیشتر و بیشتر تا دقت و تمرکزت بالا بره.
وقتی دایره لغاتت زیاد بشه، خودبهخود میتونی بهتر بنویسی. درضمن همونطوری که یه نوازنده با شنیدن آثار دیگران و یه نقاش با دیدن نقاشیهای دیگه، از اونا الهام میگیره و اثر می پذیره، وقتی تو کتاب میخونی، ناخودآگاه آهنگ، سیالبودن و سبک نوشتن بقیه نویسندهها باعث میشه از اونا اثر بپذیری و با خوندن آثار بیشتر تکنیکهای بیشتری هم یاد بگیری.
پس اگر میخوای دنیاهای دیگه و دیدگاههای خارقالعاده رو کشف کنی و یاد بگیری، بیشتر کتاب بخون.
وقتی کتاب میخونی یه آرامش خاصی سراغت میاد. تازه اگر یه موضوعی هم بخونی که آرامش درونی بینظیری بهت بده که دیگه عالیه. مثلا خوندن کتابای معنوی میتونه فشارخون رو پایین بیاره و احساس آرامش زیادی بهت بده یا حتی اختلالات روحی رو هم از بین ببره.
خیلی از ما دوس داریم کتاب بخریم و توی حاشیهاش یادداشت کنیم؛ ولی خب چون این روزا کتاب گرونه تقریبا، نمیشه این کار رو کرد. اما خوشبختانه کتابخونههای زیادی در سطح کشور داریم که میتونی بهراحتی عضوشون بشی و با کمترین هزینه ممکن از کتابخوندن لذت ببری. تازه توی کتابخونه هر نوع کتاب با هر موضوعی میتونی پیدا کنی و این خیلی لذتبخشه. خیلی از کتابای جدید هم به کتابخونهها اضافه میشه و هیچوقت برای خوندن، کتاب تکراری نداری.
تازه اگر نمیتونی به کتابخونه بری، این روزا نسخههای پیدیاف از کتاب توی سایتهای معتبر و اپلیکیشنهای گوشی وجود داره که با هزینه خیلی کمی میتونی اونا رو دانلود کنی و بخونی.
هیچ بهانهای برای نخوندن کتاب نمیمونه.
پس پاشو یه زنگ به کتابخونه بزن و شرایط عضویت رو بپرس.
درضمن قبل از خوندن کتاب حتما یادت باشه سه مرحله درست مطالعه و کتاب خوندن رو رعایت کنی.