مدتها پیش دوستم حرفی زده بود و من به سادگی از کنارش گذشته بودم ؛ گفته بود کی میشه که بالهامون رو باز کنیم و توی آسمون خودمون پرواز کنیم ؟!...
هردومون خوب میدونیم ؛ ما فقط نیاز داریم آسمون خودمون رو پیدا کنیم و خوب تماشایش کنیم ! همین که فهمیدیم این آسمون برای ماست و ما برای اون ، فقط کافیه بالهامون رو باز کنیم و بپریم! همین!
چشم هات رو به زمینی که زیر پاته ببند ، دیگه جای ترسیدن نیست ! تو برای خودتی ، برای آسمون خودت و هرگز نترس !
نترس از سقوط ، چون اگر سقوط نکنی ، دوباره پریدن رو یاد نمیگیری !
نترس از دستهایی که چنگ میندازن که نگهت دارند تا پرواز نکنی ، چون این دست ها برای تو نیستند و قرار هم نیست روزی برای تو باشند ، پس بگذر !
نترس از ارتفاع زیر پات ، از اینکه چقدر بالا اومدی ، چون هرچی کارهای بزرگتری بکنی ، بزرگتر میشی و بالاتر میری!
نترس از تنهایی ،چون یه روزی میاد که دیگه هیچ کسی نیست که کمکت کنه ، و تو محکومی به تنهایی و پاسخگویی تمامی رفتارها و اعمالت!
ما فقط نیاز داریم شجاع تر باشیم ، خواسته هامون رو ببینیم و خودمون رو بشناسیم ؛ همین و یک پریدن ساده ! همه چیز ساده تر از اونیه که فکر شو میکنیم !
پ.ن:و خب بله قطعا ماجرای هواپیما با پرنده یا بالن یا انسان یا زندگی و فکر و اینا میتونه خیلی متفاوت باشه!
راجع به قولهایی هم که به خودم داده بودم توی پست قبلی ، لازمه بگم که خیلی وضعیت خوبی دارم((: