اصلا عید که می شه، آدم حس می کنه باید خودشو بندازه دور، یکی دیگه تولید کنه!
برنامه ریزی، بولت ژورنال، کتاب، توسعه فردی و کلی کلمه های اینجوری که گوشمون ازش پره!!!
یعنی اینجوریه که نه دل و دماغشو داری برای خودت وقت بذاری و اینا، نه این عذاب وجدان هیچ کاری نکردن ولت می کنه که دو دقه نمی ذاره برای خودت هیچ کار نکنی!
نمی دونم، اما منم مثل شما( البته بعضیاتون) منتظرم یکی بیاد دستمو بگیره از این چاله افسردگی بکشتم بیرون، بگه ببین عزیز جان دنیا جای قشنگیه فقط باید راه زندگی کردنو بلد باشی!
حالا راهش اینه و بعد از اون، من خوشحال و شاد به زندگیم ادامه بدم. خلاصه که اگه شما هم از این احساسا دارید و حسابی گیر افتادید، بدونید که تنها نیستید؛ بیاید زیر همین مطلب کامنت بذارید با هم دیگه فکرامونو بذاریم رو هم ببینیم که چه می شه کرد!!
راستی، از اینکه نیم فاصله رو رعایت نکردم عذرخواهی می کنم، حوصله نداشتم!
از طرف دختری که می خواست، نویسنده بهتری باشه!!