همیشه فکر میکردم غیر جادوگر ها(ماگل ها) اصلا نمیتونند باهوش باشند اون ها افرادی معمولی هستند
اما بعداً متوجه شدم خب بعضی از اون ها کارگاه های هنری، کارخانه و مجموعه های بزرگ دارند
اما هنوز متوجه شگفتی و جادو نمیشن
من یک برنامه نویسم و به نظر من کار من تفاوت زیادی با جادو نداره جادوی حرکت الکترون ها و فرمان دادن بهشون برای خلق یک شگفتی جدید
شگفتی ای که حتی در دنیای مدرن امروز به چشم نمیاد
در آخرین سفر خود با همسرم مهمان کارگاه جالبی بودیم
از شخصیتی که به نظر جادوگر بود مثل خودمون ماها که رویا ها رو تبدیل به حقیقت میکنیم
اما به مرور متوجه شدم که با ماگلی طرف هستیم که هیچ باوری به جادو ندارد
وقتی به این کارگاه عظیم فکر میکردم این هم نوعی کارخانه تبدیل رویا به واقعیت بود اما وقتی افراد رویا پرداز را له میکرد چه اهمیتی داشت که چه تولید میکند
جادو تا وقتی جادو میماند که جادوگر ها آن را خلق کرده باشند
وگرنه یک موتور تولید صنعتی رویا افکار ماگل گونه ایست که نه عشق را میفهمد نه رویا را و نه رویا پرداز را