دیدید بعضیارو؟
یا اصن خودمو؟
بعضیا شاید همیشه و حتی برخی اوقات دوست دارن خودشونو برا بقیه اثبات کنن.با یه سری رفتارهای چیپ،خود شیرینی و حتی تخریب خودشون سعی دارن نظر دیگران به خودشون جلب بشه و خدا نکنه که جلب بشه.اون موقعس که فکر می کنی هر چقدر خودتو جلوش له کنی،اون بیشتر دوست داره.اما نمی دونی اون داره بهت ترحم می کنه.داره یه لبخند ساده می زنه تا تو رو دک کنه!هیع
درد بدیه میدونم.خودمم این دردو داشتم.شاید هنوز دارمش،نمی دونم.
هشت سال باهاش دست و پنجه نرم کردم.روزگار بدی بود.حتی فکرشم اذیتم می کنه.تنهایی مطلق
از اون موقع ها بود که از ترحم بدم میومد و کاملا متقابل گرا شدم.یعنی تا یه چیزی رو متقابلا دریافت نکنم بهش باور پیدا نمی کنم.
میدونی،مهم نیست که تو برای دیگران اثبات بشی،مهم اینه که خودتو به خودت اثبات کنی.تا به خودت اثبات نشی،یعنی خودتو باور نداری.پس کاری که می خوای انجام بدی بهش باور نداری چون به خودت باور نداری.اگه به خودت ثابت بشی،گوشه گیر میشی،کم حرف میشی.بهتر.کم تر که حرف بزنی،بیشتر فکر می کنی.
منم اینطور شدم.ساکت شدم.فکر کردم.دیدم اینطوری نمیشه.تاکی وابسته دیگران باشی؟تا کی برای بقیه زندگی کنی؟تا کی تو برای دیگران خود شیرینی کنی تا شخصیتت پیششون ساخته بشه؟
از همون موقع تصمیم گرفتم شخصیت قبلیمو بریزم دور.یکی جدید.با یه سری تغییرات.
-اولا:سعی نکنم به دیگران وابسته باشم و کاملا مستقل باشم.تقلید که اصلا.شاید دیده باشید افرادی که ضعیفن سعی می کنن علایق فرد قوی دنبال کنن تا اون فرد بهشون محل بذاره!این اصلا درست نیست.این اسمش استقلال نیست.
-دوما:به کسی یا چیزی اعتماد می کنم که هر ارتباطی که باهاش برقرار می کنم،اونو متقابلا دریافت کنم.مثلا به دوستم جایی که نیاز داشته باشه کمک کردم.اگه اون توی همون موقعیت کمکم نکنه هیچ وقت کمکش نمی کنم.عقیده شخصیمه!
سوما:همیشه سکوت رو به حرف ترجیح بدم.منو به خاطر حرفایی که می زدم مسخره می کردن.پس سکوت کردم و با خودم مشغول گفتگو شدم.(حتی با اینکه فردی اجتماعی هستم)
چهارم:انتقاد رو بپذیرم و از حرف مردم ناراحت نشم.
از اون به بعد بود که شخصیتم تغییر کرد و یه ذره وضعم از قبل بهتر شد.دیگه لازم نبود خومو برا کسی اثبات کنم.اصلا حرف بقیه برام اهمیتی نداشت.خودم بودم خودم.از اون لحظه به بعد مسیر زندگیم عوض شده بود.دوستای خوب و جدیدی پیدا کرده بودم.یه جورایی به خود آرمانیم رسیده بودم.
شخصیتم از یه شخصیت وابسته به یک شخصیت مستقل تغییر پیدا کرد و این خودم بودم که علایقم روانتخاب می کردم، نه دیگران.
هیچ وقت سعی نکنید خودتونو به کسی ثابت کنید که بدترین ضربه رو می خورید.خودتون تصمیم بگیرید و خودتون سرنوشتتون رو تعیین کنید.
مستقل باشید.?
سپاس از همراهیتون?
دیگه گفتم یکم از حال هوای طنز در بیام و یه چیز جدی بذارم.??
پست قبلیم:
نوکرتونم?
مشتی هستید?
یاعلی