گروهی از محققان ۵ میمون را درون قفسی نگهداری میکردند، درون این قفس نردبانی وجود داشت که بالای آن مقداری موز قرار گرفته بود، هربار که میمونی برای برداشتن موزها به بالای نردبان میرفت محققان میمونهای دیگر را با آب سرد خیس میکردند، پس از مدتی میمونها، هر میمونی را که بالای نردبان میرفت کتک میزدند و شرایط به گونهای شده بود که دیگر هیچ میمونی جرئت بالا رفتن از نردبان را نداشت، هرچند که همهی میمونها به شدت به موز علاقهمند بودند ولی از ترس کتک خوردن به هیچ وجه از نربان بالا نمیرفتند.
پس از آن دانشمندان تصمیم گرفتند، یکی از میمونها را با میمون جدیدی جایگزین کنند، اولین کاری که این میمون انجام میداد این بود که به بالای نردبان میرفت تا موزها را بردارد، اما به محض انجام این کار توسط سایر میمونها تنبیه میشد، بدون اینکه دلیل اینکار را بداند، اما در هر حال پس از مدتی یاد گرفته بود که نباید بالای نردبان برود وگرنه توسط سایر میمونها کتک میخورد.
به مرور تمام ۵ میمون با میمونهای جدیدی جایگزین شدند و این اتفاق برای همهی آنها تکرار شد، هر میمونی که از نردبان بالا میرفت توسط سایر میمونها تنبیه میشد در حالی که اصلا دلیل این اتفاق را نمیدانست.
حال آنچه که باقیمانده بود ۵ میمون جدید در قفس بودند که هیچکدامشان دوش آب سرد را تجربه نکرده بودند ولی همچنان هر میمونی که بالای نردبان میرفت را کتک میزدند، هرچند که دلیل این کار را نمیدانستند، بدین ترتیب هیچ میمونی جرئت بالا رفتن از نردبان را نداشت…
شاید اگر این حیوانات قادر به صحبت کردن بودند و دلیل این رفتار را از آنها میپرسیدیم پاسخ میدادند: من نمیدانم، همه همین کار را میکنند، من هم انجام میدهم!
جملهای که متاسفانه این روزها خیلی آشنا به نظر میرسد…
در حقیقت مجموعهای از نظرات و فرضیهها که روی دیدگاه و نگرش ما بر زندگی تاثیر میگذارد و تبدیل به یک چهارچوب فکری میشود پارادایم نام دارد.
به نقل از ویکیپدیا الگوواره یا پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چهارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند. هر گروه یا جامعه، «واقعیات» پیرامون خود را در چارچوب الگووارهای که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف میکند. پارادایمهایی که از زمانهای قدیم موجود بودهاند از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوبهایی «بدیهی» در میآیند.
پارادایمهای ذهنی “معمولا” مناسب نیستند و در اکثر مواقع مانع تغییر در جوامع و به تبع آن مانع پیشرفت کسب و کارها میشوند...