((هرمنوتیک)) دانشی مربوط به نظریه فهم و تفسیر زبان است. پرسش درباره این که چگونه دیگران را به درستی تفسیر کنیم و بفهمیم، یکی از بحث برانگیزترین شاخههای فلسفه است.
در ((درآمدی بر فهم هرمنوتیک))، لارنس اشمیت از ظریق بررسی نظاممند افکار حامیان هرمنوتیک فلسفی درآمدی بر هرمنوتیک مدرن به دست میدهد.
فصل یکم به بررسی افکار عالم الهیات پروتستان، فردریش شلایرماخر، میپردازد که بنا به استدلال او سوء فهم ناگزیر اتفاق میافتد و اگر قرار باشد به درستی بفهمیم، همواره باید تفسیر را بکار ببریم.
فصل دوم به بحث درباره افکار دیلتای میپردازد که مدعی است فهم در علوم انسانی، اصولا متفاوت از تبیین در علوم طبیعی است و برای قضاوت بر سر اینکه دیگران به وسیله زبان، ژستها، حالتهای چهره و عمل، چه منظور و احساساتی را میرسانند، روششناسی خود را ارائه میدهد.
فصل سوم به ارائه افکار هایدگر میپردازد که با تغییر کانون توجه از تفسیر متون به تفسیر وجودی از انسان این مفهوم را به شکلی کاملا متفاوت به کار میبرد.
در فصل چهارم اندیشههای اخیر گادامر بررسی میشود که ساختارهای تچربه هرمنوتیکی را بررسی میکند و برتری علوم طبیعی را به عنوان مدلهایی برای حقیقت به پرسش میگیرد.
فصول آخر نیز به برخی نقدهای وارد شده به هرمنوتیک، از جمله آثار هابرماس،هرش، ریکور و دریدا میپردازد و به چشماندازهای آینده هرمنوتیک اشاره میکند.
_ این کتاب را نشر ققنوس با ترجمه بهنام خداپناه منتشر کرده است.
آدرس وبلاگ ما: fipaketab.blogfa.com